ناگفته هایی در مورد یک برنامه ریزی موفق برای کنکورهای ریز و درشت
کنکور که کور نیست!
حالا دیگه کنکو.ر غول بی شاخ و دم چند سال قبل نیست. دیگر توی روزنامه های خبر چندانی از خودکشی های بعد از اعلام نتیجه و غش کردن های سر کنکور نوشته نمیشود. دیگر کمتر کسی است که چند سال پشت سر هم آهنگ علی کنکوری بابک بیات را گوش بدهد، با آن همذات پنداری کند و اشک های گوله گوله بریزد. آن قدر دانشگاه ریز و درشت توی کشور درست شده که صرف ورود به دانشگاه دیگر رویای دور از دسترسی نیست اما هدف بیشتر کنکوری ها ورود به دانشگاه های درست و درمان مملکت است و برای رسیدن یه این هدف معقول، هنوز تنها یک راه وجود دارد؛ موفقیت در کنکور.
شروع هم که میدانید برای کنکوریها-چه آنهایی که میخواهند در آزمون سراسری شرکت کنند و چه انها که کنکور کاردانی به کارشناسی دارند- یک معنای دیگر دارد؛ آنها که از قبل شروع کرده اند،حس میکنند این روزها افتاده اند توی سراشیبی نزدیکی به کنکور و دارند و جدی ترین ساعت های تحصیلی عمرشان را میگذرانند و آنها هم که شروع نکرده اند، به این 3 ماه خیلی امید دارند. برای همین این بار رفته ایم سراغ یک موضوع ظاهرا تکراری اما سعی کرده این جنبه هایی از "کنکور خوانی" را برایتان بگوییم که معمولا دیگران نگفته اند.
هیجان کنکور
مدیریتش کنید
درست است که کسانی که رتبه های یک رقمیکنکور را میآورند حتما آی کیو (بهره هوشی)بالایی دارند اما رتبه های قابل قبول بعدی که میتواند شما را به یک دانشگاه خوب بکشاند، فقط به آی کیو شما ربط ندارد. حتما شما هم یک عالمه دختر و پسر معدل بالای 19 دیده اید که توی کنکور حتی مجاز هم نشده اند. این کنکوری های آی کیوبالا، هوش هیجانی پایینی دارند. قرار نیست اینجا از سیر تا پیاز برایتان بنویسیم، در شماره های قبل این کار را کرده ایم اما توصیه های زیر شاید بتواند هوش هیجیانی- کنکوری تان(!) را افزایش دهد.
تکلیف تان را با درس ها مشخص کنید.
خیلی ها از ریاضی بدشان میآید، بعضی ها ازشیمیو زیست و عربی، هده ای از اقتصاد ویک اقلیت عجیب و غریب حتی ممکن است از ادبیات هم بدشان بیاید. حس است دیگر. بالاخره یک جایی این حس منفی به بعضی درس ها به وجود آمده و توی این چند روز باقیمانده هم نمیشود آدم خودش را روانکاوی کند که چرا"سندرم تنفر از ادبیات" دارد. اما یک کار میشود انجام داد؛ اینکه خواندن درس هایی که از آنها بدمان میآید را بگنجانیم وسط خواندن درس هایی که عاشقشان هستیم. این کار چند سود دارد؛ اول اینکه خواندن درس های "خوب" میشود یک زنگ تفریح لذت بخش بعد از یک درس اعصاب خردکن؛ دوم اینکه بالاخره درست های "بد" هم باید خوانده شوند و این جوری خوانده میشوند و سوم هم اینکه خدا را چه دیدید، شاید "آشنایی باعث علاقه شد" و شما شدید عاشق درس ریاضی 1 که توی 3 سال گذشته حتی لای کتابش را هم باز نکرده بودید. به هر حال هیچ وقت درسی را به این بهانه که از آن متنفر هستید کنار نگذارید.
اضطراب کنکوری تان را درمان کنید
بعضی ها هستند که خیلی خاص فقط از "کنکور 4 گزینه ای" میترسند. آنها کلا اضطراب دارند که نکند توی 4-3 ساعت سرنوشت ساز، یکدفعه حالشان بد شود، خراب کنند یا مغزشان قفل شود. خیلی از این آدم ها این قدر اضطراب دارند که به خاطر اضطراب شان اتفاقا این اتفاق هم برایشان میافتد! برای اینکه جلو این فاجعه گرفته شود، باید ریشه این اضطراب معلوم شود. اگر طرف فقط از تست میترسد، تست زدن و خوب تست زدن (یعنی اینکه آدم بی هوا نرود سراغ تست زدن درسی که هنوز یککلمه اش را هم نخوانده است) میتواند "تست هراسی" را کاهش دهد؛ اگر از محدود بودن وقت کنکور میترسد، شرکت کردن در آزمون های آزمایشی، خیلی خوب میتواند جواب بدهد. آزمون های آزمایشی برخلاف کلاس ها که اعتماد به نفس کاذب ایجاد میکنند، میتوانند واقعا فضایی ایجاد کنند که از قبل آدم یک کنکور را تجربه کند و با اعتماد به نفس برود سر جلسه؛ البته به شرطی که اولا سر جلسه کنکورهای آزمایشی فکر نکند که کنکور اصلی خیلی زیاد با این جلسات فرق دارد و دوم اینکه کنکورهای آزمایشی برایش آن قدر جدی باشد که لااقل نصف منابع لازم را خوانده باشد و برود سر جلسه و سوم هم اینکه به اندازه ای که تا حالا درس خوانده، از کنکورهای آزمایشی توقع داشته باشد.
اضطراب امتحان تان را درمان کنید
بعضی ها هستند که اساسا سر جلسه امتحان مضطرب میشوند و کنکور و غیر کنکور هم ندارد. آنها حتی سر جلسه میان ترم تربیت بدنی هم قلبشان تاپ تاپ میزند. به این گروه توصیه میکنیم که حتما در کنار درس خواندن شان یک ساعت هایی هم بگذارند برای شرکت در جلسه های روان درمانی. مطمئن باشید که 3 ماهه مشکلتان حل میشود. اگر هم پول یا وقت رفتن پیش روان شناس رانداشتید، یاد گرفتن ریلکسیشن به وسیله کتاب های کوجود در بازار، موقتا میتواند اضطراب تان را کم کند.
برای قبول نشدن هم برنامه داشته باشید
خیلی ها به این خاطر سر جلسه هول برشان میدارد یا قبل از جلسه نمیتوانند درس بخوانند که فکر میکنند اگر قبول نشوند دنیا تمام میشود. آنها ذهن کنکوری شان از 2 گزینه قبول شدن و فاجعه تشکیل شده است. برای قبول نشدن تان برنامه داشته باشید تا یان خلا مصیبت بار به یک برنامه مشخص تبدیل شود؛ مخصوصا این روزها که غیر از کنکور، راه های دیگری هم برای ورود به دانشگاه یا کلا آموختن یک حرفه وجود دارد.
فکر نکنید روزهای قبل از کنکور سیاه است
بعضی هی فکر میکنند سیاه ترین و غمبارترین روزهای عالم مال یک کنکوری بخت برگشته است؛ یک کنکوری نه عیددیدنی دارد، نه مسافرت، نه خواب، نه خوراک، نه سینما و نه کتاب غیر درسی؛ در صورتی که دقیقا میتواند بر عکس باشد. روزهای قبل از کنکور بوی روزمرگی نمیدهند. بالاخره آدم یک بارهم که شده دارد برای یک هدف مشخص تلاش میکند. ضمنا قرار نیست که شما همه لذت های دنیا را موقع کنکور خوانی بگذارید کنار.
زمانی هم برای شارژ مجدد کنار بگذارید