تا دیروز میگفتند که فلان مدیر، سرمربی و یا سرپرست به کار شریف(!) و پردرآمد دلالی مشغول است و خیلی بااحتیاط و در محافل ورزشی در گفتوگوهای خصوصی به یکدیگر انتقال میدادند که شنیدهای فلان سرمربی، از قرارداد با بازیکنان در تیمهایی که مسوولیت دارد، درصدی دریافت میکند. البته در ابتدا سرمربی به یک یا دو بازیکن کاملا قانع بود ولی طمع درآمد بیشتر و بیمتولی بودن فوتبال ایران در این حوزه باعث شد تا در این آشفتهبازار سرمربیان، سرپرستان و مدیران با تعداد زیادی از بازیکنان به طرق مختلف با واسطه و بیواسطه وارد مذاکره شوند و حتی برخی اوقات به خاطر رد گم کردن چندین نفر را بادرصدهای ناچیز شریک جرم کنند.
تعداد این سرمربیان در گذشته یعنی سالهای پس از انقلاب ناچیز و انگشت شمار بود و به قول سیاسیون چراغ خاموش و به قول عوام گاماس گاماس حرامخوری میکردند! البته این آقایان که اسم سرمربی را یدک میکشیدند در این کار ناصواب تنها نبودند و از این چرخه ناسالم برخی مدیران هم کسب درآمد کردند.
این تجارت در محافل فوتبالی به صورت گستردهای پیچید و کار به جایی رسید که تعدادی از مربیانی که نتیجه خوبی در لیگ به دست آورده بودند بدون ترس از قانون از تعداد بیشتری از بازیکنان پورسانت دریافت کردند؛ شغلی شریف، درآمدی کلان، با کمترین تحصیلات و پایینترین مدرک مربیگری که حتی گاهی به خاطر نداشتن مدرک A به عنوان تدارکات روی نیمکت پردرآمد مینشستند و فدراسیون فوتبال هم کاری به کاردوستان نداشت! مساله دلالی و واسطهگری به دلیل همین فضای باز برای این عده به شغل پردرآمدی بدل شد وحالا حتی افرادی خارج از قلمرو فوتبال تقاضای ورود به این عرصه ناسالم را دارند.
دوستی میگفت که «قانون را نمیشود شکست ولی میشود آن را خم کرد.» دوستان و همفکران این دسته از مربیان همین کار را به سادگی تمام انجام دادهاند و قانون را به راحتی خم کردهاند! البته فصل گذشته قانون خم نشد و در اقدامی انقلابی از سوی سازمان لیگ نام مخفف «ف.ک»، «ن.د»،«الف.م» ویک یا دو مربی خارجی منتشر شد و از ورزشیها گرفته تا عوام، همه و همه دریافتند که این مربیان معروف به منشوری، به واسطه همین بیاخلاقیها به لیگ یک تبعید و از حضور در لیگ برتر محروم شدند.
باورش حتی برای نگارنده که سابقه اندکی در فوتبال دارد بسیاردشوار بود ولی اطلاعات دقیق بود. سازمان لیگ و ماموران امنیتی، مربیان منشوری را به لیگ یک فرستادند و هر کدام در مصاحبههای خود به حکم صادره اعتراض داشتند تا جایی که اعلام میکردند از دو چهره مبتکر ومجری طرح شکایت خواهند کرد ولی این مساله تنها در حد حرف بود . نه کسی شاکی بود و نه حکمی از سوی مراجع قضایی صادر شد. با این حال هنوز مشکل مرتفع نشده و تعداد مربیان، سرپرستان و مدیران منشوری فوتبال هر روز بیشتر و بیشتر میشود و اینکه فساد در فوتبال بیداد میکند را حتی رییس سابق فدراسیون فوتبال بارها و بارها اعلام کرده و به خاطر همین موضوع در حاضر نشد به مسوولیتش در فدراسیون فوتبال ادامه دهد. امروز که میبینیم هنوز تعدادی از مربیان منشوری در لیگ برتر میتازند سؤالی که ذهن را مشغول میکند این است که اگر این مربیان درجرایم دلالی و واسطهگری درگیرند و اموری خلاف و خارج از اصول اخلاقی و حرفهای را پیگیری کردهاند که به مدیران سازمان لیگ و مسئولان نظارتی ثابت شده، چرا تنها آنان را به لیگ یک تبعید کردهاند؟!
حضور مربیان بیکفایت در تیمهای پایه و سرکیسه کردن مردم به خصوص شهرستانیها به نام استعدادیابی، تبانی با 22 گل خورده، شرب خمر شب قبل از مسابقه، تبانی صد میلیونی سرمربی تیم صنعتی، کادوی چک رمزدار چهل میلیونی، پنالتیهای مشکوک، مشکلات داوری، تماس دلالها با بازیکنان که پس از شناسایی درکمیته انضباطی برای شان حکمی صادر نشد، هدایت لیدرها و فحاشی و شعار به سرمربی و مدیرعاملان باشگاهها، ورود بازیکنان بیکیفیت خارجی درجه سه و چهار و تحمیل شان به بودجه بیت المال، دوپینگ بازیکنان توسط برخی از مربیان که جریمهاش را مترجم و دستیار و بازیکن بدهد، تنها اندکی از فجایع فوتبال ایران است که رییس فدراسیون فوتبال آنها را نمیبیند و مدعی میشود فوتبال ایران پاک است!
در یکی از گروههای لیگ سه فوتبال کشور، پس از گذشت هشت هفته، تیمی تازه وارد مسابقات میشود!؛ چرا؟ پاسخش را من میدانم؛ تنها در ایران است که رییس فوتبالش با این همه آلودگی مدعی می شود محتوایی پاک را هدایت میکند! متأسفانه بعضی از افراد صاحب نفوذ برای حل مشکل این دسته از مربیان منشوری وارد عمل شده و از نفوذ و قدرت خود برای بازگرداندن آنان به لیگ برتر اقدام کردند و در نهایت یکی از مربیان منشوری در لیگ برتر باقی ماند. علیپور در مصاحبه اخیر خود اعلام کرده از فصل آینده این دسته از مربیان حتی حق حضور در لیگ یک را هم نخواهند داشت. آیا نیروهای صاحب قدرت و بانفوذ خواهند گذاشت تا دست دوستان منشوریشان از چرخه پردرآمدترین حرفه کوتاه بمانند یا همان داستان خم کردن قانون پیاده میشود؟ به زعم نگارنده تبعید منشوریها عین این است که فردی در بالای شهر خلافی کرده و از سوی مأموران انتظامی دستگیر و دادگاه حکم صادر کند که شما دیگر حق ندارید در بالای شهر خلاف کنید، بروید و فقط در مرکز یا جنوب شهر خلاف کنید؟!
www.seemorgh.com/news