بعد از این که فرناندو آلونسو، راننده اسپانیایی فراری قهرمانی را در آخرین گرندپری سال 2010 از دست داد تنها کاری که انجام می‌دهد تمرین است. تمرین و تست کردن تکنولوژی‌های جدید برای اتومبیلش. او در مصاحبه با سایت «اتو موتو» که صرفاً اخبار مربوط به مسابقات اتومبیلرانی و موتورسواری را پوشش می‌دهد تأکید کرد تلاش زیادی برای قهرمانی در سال 2011 می‌کند. راننده 29 ساله اسپانیایی که پدرش راننده آماتور کارت بوده تأکید کرد به خاطر حرف او به تیم فراری رفته و اصلاً از این تصمیم پشیمان نیست. با این که بسیاری عقیده دارند هفتم شدن آلونسو در گرندپری ابوظبی که منجر به از دست دادن قهرمانی سال 2010 شد تقصیر سیاست‌های اشتباه فراری است او اما به خاطر حضور در این تیم به خود می‌بالد. تکنسین‌های فراری برای اتومبیل آلونسو تایرهای ضخیم تدارک دیده بودند تا در گرمای ابوظبی مشکلی به وجود نیاید اما برگزاری مسابقه در شب باعث شد تیم‌های دیگر که از تایرهای نرم و نازک استفاده کرده بودند بهتر کار کنند و آلونسو در حالی که کافی بود چهارم شود تا به قهرمانی کل فصل برسد هفتم شد تا تنها نظاره گر قهرمانی سباستین فتل، راننده جوان ردبول باشد:
سال 2010 چطور گذشت؟
- سخت و لذتبخش. پایان شیرینی نداشت اما مرور خاطراتش آزارم نمی‌دهد. خیلی وقت برای نگاه کردن به گذشته نمی‌گذارم. فعلاً زمان استراحت است و در اولین فرصت سال طولانی 2011 را آغاز می‌کنم. این همه فکر من را مشغول کرده است.
شرایط در فراری چطور است؟
- فراری بهترین تیم دنیاست. ترکیب صنعت و شکوه. وقتی راننده فراری هستی باید به یاد داشته باشی که بهترین باشی. بهترین ماشین در اختیار توست و کسی برای آزمایش آن را در اختیارت قرار نمی‌دهد.
وقتی به فراری آمدی همه منتظر قهرمانی ات بودند. . .
- فرمول یک مسابقات پیچیده‌ای دارد. همه تیم‌ها آماده هستند و برای قهرمانی تلاش می‌کنند. رقابت با رنو و مرسدس کار راحتی نیست. غیر از اتومبیل باید به شرایط پیست‌ها، آب و هوا، جدول و از همه مهمتر سایر راننده‌ها هم توجه داشت.
منظورت فتل است؟
- او راننده بسیار خوبی است و من قهرمانی‌اش را به او تبریک گفتم. اما او یک رقیب است و در سال جدید باید با من رقابت کند.
صحبت از شرایط کردی. اشتباه فراری در ابوظبی. . .
- نباید دنبال مقصر گشت. این یک ورزش است و قرار نیست همه قهرمان شوند. اگر 10 بار دیگر به قبل از آخرین گرندپری برگردیم باز هم با تایرهای ضخیم مسابقه دهم. این تصمیمی بود که آن زمان گرفته شد و همه فکر می‌کردند تصمیم درستی است. برای همین هم من عقیده دارم تصمیم غلطی نبود.
تو با رنو دو بار قهرمان شدی. پیوستن به فراری تو را به آن چه می‌خواهی می‌رساند؟
- فراری بزرگترین کمپانی فرمول یک است. پدرم راست می‌گفت. او به من گفته بود: «وقتی برای فراری مسابقه دادی می‌توانی بازنشسته شوی. پیوستن به فراری زندگی ات را کامل می‌کند." من اما بعد از دو قهرمانی برای رنو به او گفتم: «الان خوشحالم. کار من کامل شده است و نیازی ندارم به تیم دیگری بروم." و او گفت: «نه، نه. اگر تو برای فراری برانی مردم قهرمانی هایت را فراموش می‌کنند. آن‌ها تنها چیزی که به یاد خواهند داشت این است که راننده فراری بودی." من هم گفتم: «باشد بابا. خواهیم دید." حالا که فکرش را می‌کنم می‌بینم او حق داشت. فراری یک حس خاص به آدم می‌دهد.
پدرت به فراری علاقه داشت؟
- او عاشق هر ماشینی بود. هم مکانیک بود و هم راننده آماتور کارت. از کودکی من را به مسابقات کارتینگ می‌برد. می‌گفت هیجان این جا باعث می‌شود در شهر راننده خوبی باشم. مسابقات فرمول یک را دنبال می‌کرد و طرفدار فراری بود.
وقتی به مکلارن پیوستی چه فکر می‌کردی؟
- پیوستن من به مکلارن اشتباه بود. یا شاید زمان مناسبی نبود. به هر حال اصلاً پشیمان نیستم. آن زمان لوییس همیلتون در اوج بود و قهرمان شد. فکر می‌کنم باید انگلیسی باشی تا برای یک تیم انگلیسی برانی. (آلونسو وقتی هم تیمی همیلتون بود مشکلات زیادی با او داشت و دست آخر مکلارن با حمایت از راننده انگلیسی‌اش قرارداد آلونسو را تمدید نکرد.)
به مسابقات بازگردیم. چقدر به 2011 آینده امیدواری؟
- من همیشه به آینده امیدوارم. مخصوصا وقتی شکست خورده ام. این فصل تمرینات زیادی داریم. باید تایرهای جدید را تست کنیم. قرار است چند بال جدید هم روی ماشینم نصب شود. همه این‌ها باید مورد آزمایش قرار بگیرد.
اول فصل گفته بودی رقابت با شوماخر تماشایی خواهد بود؟
- هنوز هم هست. او بهترین رقیب من است. نمی‌توانم بگویم بهترین دوستان هم هستیم. رقابت با او همیشه جذاب بود. او البته وقتی قهرمان می‌شد بهترین بود. من هم وقتی قهرمان شدم بهترین بودم.
رقابت با فتل چطور؟
- او جوان‌ترین راننده‌ای است که قهرمان فرمول یک شده. سال 2009 هم دوم شده بود. نمی‌توان گفت راننده تازه کاری است. من منتظر سال جدید هستم و به تنها چیزی که فکر می‌کنم تمریناتم است. تمرکزم را روی کارهای خودم معطوف کرده ام. از ابتدا می‌خواهم سرنوشت را به دست بگیرم.