مرلین مونرو خودکشی کرد؟
با وجود اینکه پنجاه و هشت سال از مرگ مرلین مونرو می گذرد، زندگی و مرگ پر رمز و راز او همچنان سوژه مهمی برای بیوگرافی نویسان است.
چهره سینمایی این هفته را به مرلین مونرو اختصاص داده ایم :
مریلین مونرو، بازیگر،مدل و خوانندهای اِمریکایی بود که در روز اول ماه ژوئن سال ۱۹۲۶ در بخش خیریه بیمارستان منطقهای لسآنجلس(Los Angeles Country Hospital) به دنیا آمد. مرلین که در کودکی روزگار خوشی را سپری نکرده بود، در دههی ۵۰ میلادی و اوایل دههی ۶۰ در چندین فیلم تجاری بزرگ نقشهای متفاوتی را ایفا کرد.
بیشتر بدانید : مرلین مونرو، زیبارویی که هنرش پشت چهره اش پنهان ماند + عکس
برگه گواهی تولد مرلین مونرو
مرلین اکثر سالهای کودکی را در پرورشگاه گذراند، اما سپس همهچیز طوری پیش رفت که در سال ۱۹۴۶، اولین قرارداد سینمایاش را با با شرکت فیلمسازی فاکس قرن بیستم ببنند. در همان سال بود که نورما جین مورترسون(Norma Jeane Morterson) نام خود را به مرلین مونرو تغییر داد و از آن پس به این نام شناخته شد. مرلین که تازه به دنیای سینما وارد شده بود، ابتدا نقشهای کوچکی را برای شرکت فیلمسازی بازی کرد که امروزه چندان شناختهشده نیستند. اما بعد ۴ سال، در سال ۱۹۵۰، در دو فیلم بسیار بزرگ و با ارزش تاریخ سینما، بازی کرد که توجه بسیاری را به سمت او جلب کرد. یکی از فیلمها،ساخته ارزشمند جان هیوستن، جنگل آسفالت (The Asphalt Jungle)، از ماندنیترین فیلم نوآرهای تاریخ سینمای دنیاست. فیلم دیگر، همه چیز درباره ایو(All About Eve)،ساخته جوزف ال منکهویچ (Joseph L. Mankiewicz) بود.
اولین نقش اولی که مرلین بازی کرد، دو سال بعد در سال ۱۹۵۲ بود که در فیلم زحمت در زدن به خودت نده (Don’t Bother to Knock)،ساخته کارگردان انگلیسی، روی وارد بیکر(Roy Ward Baker) بود. بازی در این آثار، مرلین را به سمت بازی در فیلم نیاگارا(Niagara)، ملودرام نوآری ساخته هِنری هاتاوی(Henry Hathaway) سوق داد و در این فیلم بود که برای اولین مرتبه به طور مشخص، از جاذبه اغواگرانهی مرلین در ایفای نقشش استفاده شد و پس از آن بود که پرسوناژی معروف به «بِلُند خنگ» شکل داده شد و از آن به بعد در بسیاری از فیلمهای دیگر مونرو از جمله آقایان بِلُندها را ترجیح میدهند، چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد و خارش هفت ساله، ادامه یافت.
مرلین مونرو در جنگل آسفالت
سالهای آخر عمر مونرو، در کسالت و ناخوشی گذشت، به طوری که هجمه مشکلات شخصی او که اغلب ناشی از روابط خاص عاشقانه با سیاستمداران بزرگ (مانند جان اف کندی -رییس جمهور وقت آمریکا- و برادرش رابرت اف کندی -دادستان کل کشور در آن زمان-) و دیگر افراد مشهور و مهم بود، او را به مرحلهای رسانده بود که کارگردانان و فیلمسازان، اعتماد چندانی برای کار کردن با او نداشتند؛ چرا که بینظمی و آشفتگی مرلین، کار را برای آنها بسیار سخت میکرد.
هنگامی که مرلین را در پنجم اوت سال ۱۹۶۲، روی تختخوابش در محله برنتوود لسآنجلس پیدا کردند، تمام اِمریکا که آن زمان در اوج جنگ سرد با شوروی و چین کمونیست و جنگ ویتنام بود در ماتم فرو رفت.
پس از انتشار خبر مرگ مرلین در دنیا، چین و شوروی کمونیست، موضوع مرگ مرلین را بهانهای کردند برای تاختن به نظام سرمایهداری امریکا، آنها می گفتند که خودکشی مرلین مونرو نتیجه نظام اقتصادی و اجتماعی ناعادلانه سرمایهداری در آمریکاست. جامعهشناسان مارکسیست شرقی میگفتند که خودکشی او ناشی از فساد و آلودگی جامعه غربی است.جامعهای که بویی از ارزشهای انسانی نبرده. میگفتند خودکشی چنین فردی ناشی از عدم احساس مسئولیت، و در نتیجهی بیگانگی از خود است، گفتههایی که با توجه به شکیات موجود در حادثه مرگ مونرو، نمیتوان آن را ادعای منطقی و صحیحی خواند، اگرچه همچنین نمیتوان آن را دور از واقعیت دانست.
تاثیر و کاریزمای اجتماعی و فرهنگی مرلین به حدی بود که در حین جنگ، به کمپهای نظامی میرفت و سربازها را با خواندن آهنگهای معروف و محبوبش، شاد میکرد تا قوت قلب و نیروی دوبارهای باشد برای ادامه جنگ.
مأموران پلیس و کاراگاهان آمریکایی، اعلام کردند که مرگ مونرو، در اثر مصرف بیش از حد چند نوع دارو بوده که پس از ترکیب با مشروبات الکلی و در اثر مخلوط شدن چند نوع ماده دارویی با یکدیگر، رخ داده است. این خبر، چیزی نبود که به این راحتیها قابل باور باشد. مردم و طرفداران مرلین، تا همین امروز هم چندان به این حرف باور ندارند. این ماجرا مخصوصا زمانی که از رابطه عاشقانهی مرلین با جان اف کندی، رییس جمهور وقت امریکا و برادرش، رابرت اف کندی،دادستان کل اِمریکا، خبر داشته باشیم، جالبتر و مشکوکتر میشود.
بیشتر بدانید : در پرونده مرگ مریلین مونرو دست های خانواده کندی به خون آغشته است؟!+ تصاویر
اینطور که به نظر میرسد، مرلین با رابرت کندی روابط عاشقانه جدی داشته و البته در مکالمات ضبط شدهای که از روزهای آخر او باقی مانده، شنیده شده است که مونرو به روانشناسش گفته: «انگار که بابی اصلا متوجه نمیشه که هیچ جایی تو زندگی من نداره و ادامه این وضع به هیچ وجه برای من جالب نبوده و نیست. رابطه ما بیشتر از این باعث رنج و عذاب من میشه.»
روانشناس مرلین -رالف گرینسون(Ralph Greenson)- همان شخصی است که جسد مرلین را روی تختخوابش پیدا کرد. این شخص که بنا به شرایط و موقعیتاش،رابطه منحصر به فردی با مونرو داشت، چند سال پیش ادعا کرد که مونرو نه خودکشی کرده و نه بر اثر مصرف بیش از حد دارو فوت شده است. رالف گرینسون گفته است که بنا به صحبتهایی که مرلین با او کرده بوده و از این بابت که به شدت برای آینده زندگیاش برنامهریزی داشته، نمیتوان باور کرد که خودکشی او را وسوسه کرده باشد. این شخص،همین طور گفته است که داروهایی که برای مرلین تجویز کرده بوده، به هیچ عنوان به درد خودکشی کردن نمیخورد و داروهای بیخطری به حساب میآمدهاند. از طرف دیگر، یکی از زندگینامهنویسان مونرو، چندی بعد از مرگ رالف گرینسون کتابی منتشر کرده که در آن ادعا شده است، خود رالف در مرگ مونرو دخالت داشته است.
اما آنچه به سرعت به ذهن آدم خطور میکند، این است که خانوادهی کندیها بلایی به سر این هنرمند بزرگ آورده باشند. محتمل است که مونرو با رابطهای که با این دو سیاستمدار بزرگ آمریکا داشته، از بسیاری از نقشهها و اسرار دولتی خبر داشته است. آن طور که گفته شده، مرلین دفترچهای داشته که حاوی مخفیترین و محرمانهترین اسرار دولتی امریکا بوده است. این اسرار،آنطور که تصور میشود، اسراری در مورد نقشههای آینده دولت و کندیها برای براندازی فیدل کاسترو در کوبا و همچنین نقشههایی در مورد جنگ سرد و برخورد با چین و شوروی کمونیست بوده است. ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم یکی از مأموران سابق افبیآی که آن زمانها مرلین را به دلیل روابطش با کندیها تحت نظر داشته است، مدارکی را فاش کرده که در آن گفته شده مرلین چند روز پس از چند دیدار نامنظم با کندیها که تا دیروقت به طول انجامیده، سفری به مکزیک داشته که در آن با نواده یکی از برجستهترین خانوادههای امریکایی، که از چپیهای دوآتشه بوده ملاقات کرده است.
ماجرا از این قرار بود که در ۲۶ ژوئیه ۱۹۶۲، یکی از مأموران برجسته افبیآی، توسط یکی از خبرچیناناش، پیغامی دریافت میکند که در آن نوشته شده مرلین مونرو، دیشب به اتفاق جان اف کندی، مهمان یکی از میلیاردرهای مشهور به نام «پیتر لاوفورد» بودهاند. در این پیغام گفته شده بود که مرلین مونرو با جان کندی پس از صرف شام، تا دیروقت به گپ و گفت و صرف مشروبات الکلی مشغول بودهاند. مستخدمه خانهی پیتر لاوفورد که از ماموران افبیآی و شاهد گفتگوی این دو بوده است، به اطلاع رسانده که صحبتها در حول مسائل روز و جنگ بوده است. او گفته که مرلین مونرو به صراحت از کمونیستهای چین و شوروی دفاع کرده و آنها را مباشران آزادی نامیده است. این اطلاعات البته بعدها توسط این مأمور برجسته افبیآی فاش شد. اینطور که معلوم شده، اطلاعات فاش شده بخشی از اطلاعاتیست که از لابهلای چهل و چند پرونده فوقسری مربوط به مرلین مونرو و چند کمونیست سرشناس دیگر بیرون آمده است. این پروندهها در این مدت توسط این مامور برجستهی افبیآی، به صورت محرمانه نگهداری میشده است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. مرلین مونرو پس از این دیدار و احتمالا دیدارهای دیگری با جان و رابرت کندی، چند ماه بعد به مکزیکو -پایتخت مکزیک- سفر میکند. در فوریه ۱۹۶۲مرلین مونرو که در یکی از مجللترین هتلهای مکزیکو اقامت داشت، با نواده یکی از برجستهترین خانوادههای امریکایی ملاقاتی دو نفره داشته است. این فرد «فردریک واندربیلت»، نواده «کورتلیوس واندربیلت» از سرمایهداران مشهور و صاحب قسمت اعظم سهام راهآهنهای مکزیک بوده است. فردریک واندربیت که انگار از گذشته، اشتیاق فراوانی به آشنایی با مونرو داشته، از او در فضایی شاعرانه پذیرایی میکند!
آنطور که در ظاهر گفته شده بود، ملاقات این دو نفر و سفر مرلین به مکزیکو به منظور کمک گرفتن از این جوان، در رابطه با تزئین نمودن ویلای مرلین در کالیفرنیا، به سبک هنرهای تزئینی مکزیک بوده است؛ زیرا فردریک واندربیت به خوبی با این هنرهای تزئینی آشنایی داشت و به خاطر اقامت طولانیاش در مکزیک، شناخت خوبی روی تابلوهای نقاشی و کوبلنهای هنری آن منطقه داشت.
آنچه در ظاهر به نظر میرسد، کاملا طبیعی و معمول است. اما مأموران افبیآی که مدتی بود متوجه شده بودند مرلین هفتهای یکی دو بار با جان کندی و همینطور گهگداری با رابرت کندی در لسآنجلس ملاقات میکند و رابطه او با آن دو بیش از یک رابطهی ساده است، مرلین را به خوبی تحت نظر داشتند و ذرهذره اعمالش را بررسی میکردند. آنطور که ماموران افبیآی متوجه شده بودند، اطلاعات محرمانهای نیز به گوش مرلین میرسید و از آنجا که مرلین در گفتار و رفتارش، هیچگاه نشانی از دوراندیشی و جاافتادگی دیده نمیشد، مأموران افبیآی به شدت واهمه داشتند که اطلاعات مرلین باعث خسارتهای جبرانناپذیری شود. از طرفی فردریک واندربیت که از کمونیستهای دوآتشه بود، از هیچ کاری برای رسیدن به اهدافش رویگردان نبود و دسترسی او به اطلاعات مرلین، معلوم نبود چه عوارضی در پی میداشت.
تمام این مسائل با محبوبیت و نفوذ مرلین در دنیا و همینطور وضعیت به خصوص امریکا در آن زمان ترکیب میشد و باعث شده بود، مأموران افبیآی به چشم یک بمب ساعتی به مرلین نگاه کنند. بمبی که هر لحظه ممکن است دودمان سیاستهای مملکتی را بر باد بدهد و امریکا را در مخمصههای بزرگی بیاندازد که البته هیچگاه اینطور نشد. تمام اطلاعات و پروندههای مربوط به مرلین و آن چند کمونیست سرشناس، چند روز بعد از مرگ مونرو، کاملا مهر و موم شده و در افبیآی نگهداری شد.
چند سال بعد، در سال ۱۹۸۵، یک وکیل دادگستری که به شدت پیگیر ماجرای مرگ مرلین بود،مجددا شروع به یک سری تحقیقات کرد و با توجه به قانون آزادی اطلاعات و اخبار افبیآی که آن زمان تصویب شده بود،اطلاعات محرمانه و ارزشمندی به دستش رسید. تحقیقات این وکیل،باعث شد که مجددا در مجامع سیاسی و حقوقی و محافل اجتماعی مسأله مرگ مرلین بر سر زبان بیفتد؛ تا آنجا که یکی از پزشکان قانونی که در زمان مرگ مرلین، گواهی مرگش را امضا کرده بود،علنا اظهار داشت که او و دیگر پزشکان، آن زمان بر اساس مصالح ملی مجبور به امضا کردن و تصدیق گواهی مرگ مرلین شدند. این موضوع باعث شد تا وکیل دادگستری در طی سالها با فشاری که به مراجع قضایی و افبیآی آورد،به پروندههای اصلی بایگانی شده در مورد مرلین دست پیدا کند. یکی از چیزهایی که در بین این اطلاعات یافت شد این بود که یکی از دوستان مرلین که از بازیگران مشهور هالیوودی هم هست گفته بود که مرلین روزی به او گفته بوده اگر یک روز خواسته باشد صددرصد خودش را بکشد و خودش را بفرستد آن دنیا، پیراهنی از ابریشم سفید میپوشد و تمام پردهها و وسایل رختخوابش را از حریر سفید درست میکند و پس از آرایش کامل و خیلی آراسته و منظم با خوردن قرصهای مرگآور به مانند هلال ماه در میان حریر و ابریشم سفید که چون ابر او را در میان خواهند گرفت، و برای همیشه میخوابد.
آنچه مشخص است، این رؤیای زیبا که مرلین برای خودش تصویر کرده بود، با آنچه در روز مرگش دیده شد، تفاوت بسیاری دارد. در روز پنجم آگوست سال ۱۹۶۲، مرلین را که پیدا بود چند ساعت پیش مرده، برهنه و با موهای پریشان و بدون هیچ آرایشی در وسط اتاقی که انگار زیر و رو شده بود و در میان قوطیها و شیشههای مختلف قرصهای مسکن، در حالی که به پشت افتاده بود، روی تختخوابش پیدا کردند.
بیشتر بدانید : حراج «نامه» خودکشی «مرلین مونرو» در آمریکا + تصاویر
پس از کالبدشکافی، پزشکان تأیید کردند که سم پرقدرتی در معده مرلین پیدا شده که باعث مرگ او بوده است. آنها به قاطعیت گفتند که او خودکشی کرده است.ا ین گفته عینا توسط نماینده دادستانی تأیید شد و در اختیار رسانهها قرار گرفت.
بعدها دکتری به نام استیون کراش،از کارشناسان طب قضایی، نیز گفت که در فرایند تحقیقات و کالبدشکافی مرلین و همچنین در تهیه گزارشهای مربوطه، چندان اصول و جوانب حرفهای رعایت نشده است!
مستخدمه مورد اعتماد و همیشگی مرلین، به صراحت گفت که رابرت کندی در ۴ آگوست، یک روز قبل از مرگ مرلین، به خانه او آمده و آنجا بوده است. این مستخدمه که به ظاهر با دستگاه اطلاعاتی «ادگار هوور» مشهور نیز رابطه داشته است (فیلم جی ادگار را با شرکت دی کاپریو به یاد بیاورید)، اضافه کرد که در چند روز پایانی، مرلین با اشخاصی تلفنی صحبتهایی میکرد که مشخص بود مسائل سری و مهمی در جریان است. مستخدمه گفت که مرلین در این چند روز پایانی،به شدت آشفته و پریشان بود و اصلا مثل روزهای معمولی نبود و روزی هم رابرت کندی به خانهی مرلین آمده و به او با عصبانیت میگفته که رابطهشان تمام شده است و او دیگر هیچ وقت نباید به کاخ سفید برود یا به آنجا تلفن کند. آنطور که مستخدمه گفته، مرلین پس از رفتن رابرت کندی گریه میکرده و میگفته از اینکه اطلاعاتی را که نباید، میداند به شدت میترسد. اطلاعاتی در مورد نقشههایی که رابرت کندی به عنوان دادستان کل بر علیه دستگاه مافیا و همچنین جان کندی در مورد سرنگون سازی فیدل کاسترو داشت. مرلین گفت که میداند دنیا در چه خطر بزرگیست!
مرلین، دفترچهای داشت که تمامی این اطلاعات محرمانه را در آن یادداشت کرده بود و آنطور که مشخص شده است، این دفترچه را در سفرش به مکزیکو و ملاقاتش با فردریک واندربیت و چندین نفر از کمونیستهای تبعیدی امریکا و دیگر اعضای حزب کمونیست همراه خود داشته است. آنچه مسأله را مهمتر میکند این است که در تمام مدت حضور مرلین، مأموران سفارت شوروی در مکزیکو، با میزبانان مرلین در رفتوآمد بودهاند.
وقتی به همه این مسائل در کنار هم نگاه میکنم، به نظر میرسد که شبهه واقع شدن قتل، چیز دور از واقعیتی نیست.حال اینکه چه کسی و از طرف چه کسانی اینکار را انجام داده و چطور انجام داده، معماییست که پاسخش احتمالا هیچگاه مشخص نشود. رابرت کندی.جان کندی.دستگاه قضایی ادگار هوور، افبیآی، کمونیستهای شوروی یا چندین و چند احتمال دیگر که هیچکدام با قطعیت، پاسخ این مسأله نیستند.
مرلین، سالهاست که از دنیا رفته، ولی یادش، نامش و هویتش همچنان در خاطر دنیا مانده است. دختری که از فقر و درماندگی مطلق، به یکی از شناختهشدهترین و ماندگارترین چهرههای سینمایی دنیا تبدیل شد.
بیشتر بدانید : قتل های مرموز و مشکوک در هالیوود + عکس
بیشتر بدانید : 24 عکس نادر از ازدواج های مریلین مونرو و همسرانش
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: 1pezeshk.com