بیوگرافی آدری هپبورن
آدری هپبورن در تاریخ چهارم می1929 با نام کامل «ادا فان هیمسترا هپبورن- روستون» در بروکسل بلژیک و در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. پدرش «جوزف هپبورن - روستون» بانکدار ثروتمند انگلیسی و مادرش «الا فان هیمسترا» بارونس هلندی بود.
بیشتر بدانید : آدری هپبورن بانوی زیبا و شیطان هالیوود + تصاویر
هنگامیکه آدری هنوز کوچک بود پدر و مادرش از هم جدا شدند. زیرا «الا» مظنون شده بود که «جوزف» قصد اختلاس ثروتش را دارد! به هر حال پس از جدایی آن دو، آدری به همراه مادرش به لندن رفت و در یک مدرسه خصوصی دخترانه مشغول به تحصیل شد. پس از چندی مادرش لندن را نیز ترک کرد و آدری همراه او در هلند به زندگی و تحصیل در یک مدرسه خصوصی دیگر مشغول شد.
در آغاز جنگ جهانی دوم، هنگامیکه مادر و دختر در آرنهم هلند مشغول گذراندن تعطیلات بودند، ارتش آلمان نازی به این کشور حمله و شهر آرنهم را تصرف کرد. از این پس تا پایان جنگ روزگار بسیار سختی بر آدری گذشت. ستم اشغالگران باعث بروز بیماریهای مختلف جسمی و روحی نظیر سوء تغذیه و افسردگی در او شده بود. پس از شکست ارتش هیتلر و آزادی اروپا، هپبورن دوباره به همراه مادرش به لندن سفر کرد. در آن جا بورسیه یک مدرسه باله شد و چند سال بعد، در سن بیست و یک سالگی فعالیت خود را به عنوان یک مدل آغازکرد. این آغاز درخشش آدری بود. گویی بالأخره مسیرش را در زندگی پیدا کرد. پس از این که یک تهیه کننده سینما یکی از اجراهای او را دید و کشفش کرد. پیشنهادات سینمایی یکی بعد از دیگری ذهن او را مشغول کرد. اولین قراردادش را به عنوان بازیگر برای نقش کوچکی در فیلم «هلند در هفت بخش» (محصول سال 1948) امضا کرد و چندی بعد در سال 1951، نقش «ایولستر» را در فیلم «قصه همسران جوان» بازی کرد اما این نقشها هپبورن را راضی نمیکردند. بنابراین به امید کسب موفقیت بیشتر به آمریکا سفر کرد.
در آنجا طی دو سال اول اقامتش نقشهای کوچکی را در چند فیلم کم اهمیت بازی کرد و بالأخره در سال 1953 بخت بر در خانه اش زد. فیلم «تعطیلات رمی» با بازی او (در تیتراژ فیلم نوشته: با معرفی آدری هپبورن) و گرگوری پک که تبدیل به فیلمی ماندگار شد، موفقیتی آنی نصیب هپبورن کرد. او که برای اولین بار برای بازی در این فیلم، نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود، این مجسمه طلا را به خانه برد که شهرتی باورنکردنی و بالطبع نقشهایی دلخواه را برایش در پی داشت.
یکی از دلایل شهرت و محبوبیت بیش از حد او چهره زیبا، معصوم و پریگونهاش بود. معصومیتی که حتی سر سوزنی از آن در زنان مشهور آن زمان نبود.
پس از «تعطیلات رمی» رودخانه موفقیتش تبدیل به سیلابی عظیم شد. در سال 1954 در فیلم «سابرینا» مقابل اسطوره بازیگری سینمای کلاسیک همفری بوگارت بازی کرد که برای این بازی زیبایش نیز نامزد دریافت مجسمه اسکار شد. پس از آن بازی در «جنگ و صلح» (محصول سال 1956) سپس در سال بعد ایفای نقش در یک کمدی کلاسیک دیگر با نام «چهره بامزه» و باز در همان سال هنرنمایی اش در «عشق در بعد از ظهر» یکی پس از دیگری قوی تر و هنرمندانه تر شدند و تشویق و تحسین مردم و منتقدین برانگیخته شد.
درسال 1959 بار دیگر و برای سومین بار نامزد جازه اسکار شد، این بار برای بازی اش در فیلم «داستان راهبه». اما نقطه اوج بازیگری آدری هپبورن ایفای نقش «هولی گولاتیلی» در فیلم «صبحانه در تیفانی» بود که یک نامزدی اسکار دیگر را برایش به ارمغان آورد. موفقیتهای مالی هپبورن نیز بار دیگر با امضای قرارداد برای بازی در فیلم کمدی _ جاسوسی «لال بازی» (محصول سال 1963) تکرار شد.
یکی از منحصر به فرد ترین بازیهای آدری در فیلم ماندگار «بانوی زیبای من» که در سال 1964 ساخته شد به وقوع پیوست تا جایی که وقتی در مصاحبه ای از همبازی او در این فیلم «رکس هریسون» پرسیدند بازیگر زن مورد علاقه شما کیست، بلافاصله جواب داد: بدون شک آدری هپبورن به خاطر بازی اش در «بانوی زیبای من».
پس از بازی در چند فیلم دیگر که از میان آنان میتوان به «دو نفر در جاده» اشاره کرد، با بازی در فیلم «تا تاریکی صبر کن» در سال 1967 و کسب یک نامزدی اسکار دیگر برای این فیلم موقعیت فوقالعاده خود را در هالیوود بیش از پیش محکم کرد.
در اواخر دهۀ شصت میلادی، هپبورن پس از جدایی از همسرش «مل فرر» تصمیم گرفت در اوج شکوه کاری خود بازنشسته شود. او که پس از آن با «دکتر آندره آدوتی» ازدواج کرد، تا آخر عمر خودش فقط در چند اثر انگشت شمار به ایفای نقش پرداخت که از میان این آثار میتوان به فیلم «رابین و مارین» اشاره کرد که محصول سال 1976 بود و هپبورن در آن فیلم با «شان کانری» همبازی بود. در سال 1988 آدری هپبورن به عنوان سفیر صلح سازمان ملل متحد و بنیاد کودکان سازمان ملل (یونیسف) مشغول به کار شد و مدتی را در آمریکای لاتین و آفریقا با کمک به کودکان فقیر پرداخت. او تا زمان مرگش در تلاش بود تا شرایط زندگی کودکان نیازمند را ارتقا بخشد. هپبورن که در اواخر عمر خود به سرطان روده مبتلا شده بود بیش از پیش به مسئولیت خود در قبال کودکان زیر خط فقر پایبند شد و این جدیتش نه تنها باعث شد مهر او در دل کوچک و بزرگ بیفتد، بلکه جایزه انسان و دوستی و نیکوکاری «جین هر سهولت» را نیز نصیبش کرد.
سرانجام در بیستم ژانویه 1993 میلادی آدری هپبورن در شهر «تولوکناز» سوئیس بر اثر سرطانی که مدتها مبتلای آن بود درگذشت. او در طول دوران بازیگری اش در سی و یک فیلم ارزشمند ایفای نقش کرد و زیبایی و استیلش برای ابد بر پیکر تاریخ سینمای جهان نقش بست، تا جایی که مجله امپایر او را به عنوان «برترین ستاره تمام دوران» برگزید.
بیشتر بدانید : آدری هپبورن: دختری زودرنج كه در مواجهه با مردان سرسختِ به تلنگری میشكست
کوتاه و گویا از آدری هپبورن:
* آدری دو بار ازدواج کرد. شوهر اول او «مل فرر» بود که پس از چهار، پنج سال زندگی مشترک و داشتن یک فرزند از هم جدا شدند. او یک سال پس از جدایی از همسر اولش با آندره آدوتی ازدواج کرد که زندگی مشترکشان سیزده سال به طول انجامید. هپبورن از دوتی نیز یک فرزند دارد.
* پس از فیلم «تا تاریکی صبر کن» پیشنهادات بسیار زیادی داشت. اما ترجیح داد وقتش را صرف تربیت فرزندش کند.
* در سال 1990 یکی از گلهای خانواده لاله بر اساس اسم او «آدری» نام گذاری شد.
* تسلط کامل به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، هلندی و ایتالیایی داشت.
* در مصاحبه ای گفته بود. زمانی که هلند تحت اشغال ارتش آلمان بوده مجبور به خوردن گل لاله و حتی چمن نیز شده!
* با اینه ماندگارترین بازی اش در نقش «هولی گولایتلی» در «صبحانه در تیفانی» بود، خودش اعتقاد داشت که به درد این نقش نمیخورد.
* در طول جنگ جهانی دوم، آدری شانزده ساله، به عنوان یک داوطلب در یکی از بیمارستانهای هلندی پرستاری میکرد. این بیمارستان، در خلال جنگ آرنهم، میزبان کثیری از سربازان متفقین بود. یکی از سربازانی که در این بیمارستان بستری شد و آدری از او پرستاری میکرد، انگلیسی جوانی بود به نام «ترنس یانگ» آن دو بیست سال بعد در فیلم «تا تاریکی صبر کن» با هم همکار بودند که یانگ کارگردان این فیلم بود.
* او در کنار بازی در سینما به بازی در تئاتر هم اشتغال داشت. موفقیت او در تئاتر به حدی رسید که در سال 1954 برای بازی در نمایش «اوندین» جایزه تونی (معتبر ترین جایزه تئاتر آمریکا، هم ردیف اسکار در سینما) را از آن خود کرد.
* یکی از 9 بازیگریست که هر چهار جایزه اسکار، تونی، امی (جایزه تلویزیونی، هم ردیف اسکار) و گرمی (جایزه موسیقی هم ردیف اسکار) را برده.
* پس از این که برای بازی به یادماندنی اش در فیلم «بانوی زیبای من» کاندیدای اسکار نشد. «کاترین هپبورن» در پیامی به او نوشت: «ناراحت نباش. یه روزی این جایزه رو برای یه بازی میگیری که حقت نیست!» جالب اینجاست که وقتی آدری هپبورن برای آخرین بار با بازی اش در فیلم «تا تاریکی صبر کن» نامزد اسکار شد. جایزه آن سال به کاترین هپبورن برای ایفای نقش در فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام میآید» رسید. بازی ای که خیلی از مردم و منتقدین معتقد بودند «جایزه حقش نبود!»
* لباس شب مشکی معروفی که در فیلم «صبحانه در تیفانی» به تن داشت در سال 2006 و در یک حراج به قیمت تقریبی 920هزار دلار فروخته شد.
* او مادر خوانده «ویکتوریا برانیر» دختر «یول براینیر» است.
نقل قول ها:
* من هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم که با یه همچین قیافه ای، کارم به سینما بکشد!
* همیشه یادتون باشه، اگه به کمک احتیاج داشتین و دنبال یه دست میگشتین، بدونین که اون دست، دست خودتونه. ولی یادتون باشه که شما دوتا دست دارین. یکی برای کمک به خودتون، اون یکی برای کمک به بقیه.
* موفقیت مثل رسیدن به اون روز تولدیه که متوجه میشی تو همون آدم سابق هستی. نه بیشتر، نه کمتر.
* هر اتفاقی که بیفته، مهمترین مسئله اینه که آدم با وقار باشه. اما وقتی عکست رفت روی جلد یه مجلۀ مسخره. باید وقار رو فراموش کنی.
چقدر این فکر قدیمی رو دوست دارم که میگه: اول بقیه، بعد خودت، همیشه سعی کردم هر کاری که میخوام بکنم. این جمله جلوی چشمم باشه. بقیه اهمیتشون از تو بیشتره. پس تقلب نکن، برو تو صف!
دستمزد آدری هپبورن:
* تعطیلات رمی(1953) _500/12 دلار
* سابرینا (1954) _ 000/15 دلار
* چهره بامزه (1957) _ 000/150 دلار
* داستان راهبه (1959) _ 000/250 دلار +10 درصد از سود گیشه
* نابخشوده (1960) _000/200 دلار
* صبحانه در تیفانی (1961) _000/750 دلار
* بانوی زیبای من (1964) _ 000/100/1 دلار
* چگونه یک میلیون دلار بدزدیم؟ (1966) _000/750 دلار
* دو نفر در جاده (1967) _000/750 دلار
* تا تاریکی صبر کن (1967) _ 000/750 دلار + 10 درصد از سود گیشه
* رابین و ماریان (1967) _ 000/000/1 دلار
* خط خون (1979) _ 000/000/1 دلار + درصدی از سود گیشه
* همیشه (1989) _000/000/1 دلار
فیلم شناسی:
* دختر مونته کارلو (1951)
* عیاشی (1951)
* خنده در بهشت (1951)
* تبهکاران لاوندر هیل (1951)
* قصه همسران جوان (1951)
* ما همه به مونته کارلو میرویم (1951)
* مردم مخفی (1952)
* روز بارانی در تقاطع بهشت (1952)
* تعطیلات رمی(1953)
* سابرینا (1954)
* جنگ و صلح (1957)
* نمایش تهیه کنندگان (1957) _ (مجموعه تلویزیونی – بازی در یک قسمت)
* عشق در بعد ازظهر (1957)
* کاخهای سبز (1959)
* داستان راهبه (1959)
* نابخشوده (1960)
* صبحانه در تیفانی (1961)
* ساعت بچهها (1961)
* لال بازی (1963)
* با هم در پاریس (1964)
* بانوی زیبای من (1964)
* چگونه یک میلیون دلار بدزدیم؟ (1966)
* دو نفر در جاده (1967)
* تا تاریکی صبر کن (1967)
* رابین و ماریان (1976)
* خط خون (1979)
* همه آنها خندیدند (1981)
* زندگی در میان دزدان (1987)
* همیشه (1989)
جوایز و افتخارات مهم:
اسکار:
* 1993: جایزه انسان دوستی و نیکوکاری «جین هر سهولت»
* 1968: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «تا تاریکی صبر کن»
* 1962: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «صبحانه در تیفانی»
* 1960: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «داستان راهبه»
* 1955: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «سابرینا»
* 1954: برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی زن برای بازی در فیلم «تعطیلات رمی»
اِمی:
* 1993: برنده جایزه بازیگری برای فیلم مستند «باغهای جهان با آدری هپبورن»
گلدن گلوب طلایی (گوی طلایی):
* 1990: برنده جایزه «سسیل ب. دمیل»
* 1968: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلمهای «تا تاریکی صبر کن» و «دو نفر در جاده»
* 1965: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای در فیلم «بانوی زیبای من»
* 1964: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «لال بازی»
* 1962: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «صبحانه در تیفانی»
* 1960: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم « داستان راهبه »
* 1985: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «عشق در بعد ازظهر»
* 1957: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «جنگ و صلح»
* 1955: برنده جایزه «هنریتا»
* 1954: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای بازی در فیلم «تعطیلات رمی»
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: مجله نقش آفرینان/شماره 32
بازنشر اختصاصی سیمرغ