شهلا ریاحی
مادر دچار فراموشی شده است و تاریخ و زمان و نام برخی آثارش را به یاد نمی آورد و با گذشت 2 سال از فوت پدرم «اسماعیل ریاحی» هنوز تصور می کند که....
                                                         
عصر یک روز بهاری، بعد از استراحت دفترچه سوژه هایم را ورق می زنم و در میان سوژه های یادداشت شده جست وجو می کنم که در این شماره چه بنویسم و با چه کسی گفت وگو کنم. تصمیم می گیرم با یکی از پیشکسوتان سینما و تلویزیون مصاحبه کنم. دفترچه تلفن هایم را جست وجو می کنم، «علی نصیریان»، «داوود رشیدی»، «عزت ا… انتظامی» و «محمدعلی کشاورز» از جمله پیشکسوتانی هستند که سال های گذشته با آن ها گفت وگو کردم. در فهرست خانم های بازیگر چشمم به اسم زنده یاد «حمیده خیرآبادی» (نادره) می افتد. خاطره روزی را که با او قرار مصاحبه ای در مشهد داشتم در ذهن مرور می کنم که متأسفانه شب قبلش به دیار باقی شتافت و نشد که با او دیدار داشته باشم. در این میان چشمم به جای خالی تلفن «شهلا ریاحی» در دفترچه تلفنم افتاد و یاد خبری افتادم که صبح روی سایت ها منتشر شده بود که «مهر کشوری» مستندساز، مستندی درباره این پیشکسوت سینما و تلویزیون با نام «آلبوم خاطرات» ساخته است. سوژه خود را پیدا کردم؛ بنابراین تصمیم می گیرم، این مستندساز را پیدا کنم تا بتوانم تلفن تماسی از «شهلا ریاحی» نخستین کارگردان زن سینمای ایران که 60 سال در عرصه بازیگری فعالیت کرده است، پیدا کنم. بعد از تماس های مکرر «کشوری» می گوید: «شهلا ریاحی» به دلیل کهولت سن دچار فراموشی شده است. او تلفن همراهم را به پسرش دکتر «منوچهر ریاحی» می دهد تا بتوانم با او صحبت کنم. عصر روز بعد صدای تلفن مرا از خواب بیدار می کند.
«منوچهر ریاحی» خیلی خوشحال است که یاد مادرش بودم و می گوید: مادر دچار فراموشی شده است و تاریخ و زمان و نام برخی آثارش را به یاد نمی آورد و با گذشت 2 سال از فوت پدرم «اسماعیل ریاحی» هنوز تصور می کند که مراسم چهلم او را برگزار نکرده اند.
او ادامه می دهد: مادر حتی به یاد نمی آورد 2 نوه دارد. ریاحی به دلایلی که برایم توضیح داد معتقد بود که مادر قادر به مصاحبه نیست چون تاریخ  و نام فیلم ها را به درستی به یاد نمی آورد. سپس گوشی را به «شهلا ریاحی» بازیگر پیشکسوتی که کارنامه درخشانی دارد و خاطره های بسیاری از آثارش داریم، می دهد. «شهلا ریاحی» بسیار سرزنده، مهربان و دوست داشتنی آن طرف خط صحبت می کند و می گوید: خیلی خوشحالم که با من تماس گرفتید و یادی از من کردید و بعد از التماس دعا خداحافظی می کند. همان طور که گوشی را قطع می کنم خاطره بازی های خوب و به یادماندنی «شهلا ریاحی» را مرور می کنم، به خصوص بازی زیبا و خاطره انگیزش در مجموعه «در خانه».



گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
  
منبع: khorasannews.com