همین سفالینه مشهور بز شهر سوخته كه ایرانیان باستان نخستین انیمیشن جهان را روی آن نقش كرده‌اند یا اصلا راه دور نرویم، همین كاسه‌های سفالین...

اگر سفال را یار دیرینه انسان امروزی بنامیم، چندان اشتباه نكرده‌ایم. این دوستی و همراهی‌ كه بین سفال و زندگی انسانی از نخستین سال‌های زندگی بشری ایجاد شده است به گونه‌ای است كه باستان‌شناسان و جامعه‌شناسان راز و رمز گذشته‌ها را در قطعه‌ای سفالینی كه از دل خاك بیرون آمده، جستجو می‌كنند.
گاه نقشی می‌یابند از جشن محصول یا اشاره ‌به آیینی كهن در دست‌هایی كه رو به آسمان است. اما این‌كه بر سر این حس خوب همزادی میان آدم و شیء چه آمده است را باید از میزان آشنایی مردمان امروزی از این كلمه، یعنی سفال سراغ گرفت. چندی دیگر قرار است نهمین دوسالانه سفال و سرامیك ایران برگزار شود.
از هم اكنون هم می‌توان این پرسش را مطرح كرد كه برگزار شدن یا نشدن این دو سالانه تاثیری در شناخت این هنر تاریخی از سوی مردم دارد یا خیر؟ برای نمونه قدیمی‌ترین سفال ایرانی كشف شده در حفاری‌های تپه سیلك، تاریخی نزدیك به 2 هزار سال دارد. 2 هزار سال برای فخر فروختن این‌كه هنر سفالگری ریشه در كشورمان دارد كم نیست؛ اما واقعا امروز هم این هنر ریشه‌دار شناخته‌شده ذهن و یاد ایرانیان است؟
این روزها سفال‌ها هم چینی شده‌اند. ارزان و خریدنی. از سوی دیگر این روزها سفالگران ایرانی هم برای كار كردن رغبت ندارند. صادرات این هنر معنایی ندارد و فروش داخلی را هم كه چینی‌ها گرفته‌اند. مانده است همین دوسالانه‌ها و نمایشگاه‌ها كه چراغ كوره‌ای روشن بماند و لابد ببالیم به خود كه سفالگری هنوز زنده است.
برگزاركنندگان نهمین دوسالانه سفالگری ایران كه قرار است از اوایل خرداد ماه در سمنان به عنوان یكی از پایگاه‌های هنر سفالگری ایرانی برگزار شود، عقیده دارند هنر سفالگری این روزها اصلا آشنای ذهن مخاطبان نیست. این را منیژه آرمین به عنوان دبیر این دوسالانه قبول دارد و می‌گوید: به نظرم در میان تمام ارگان‌ها و نهاد‌هایی كه می‌توانند در این مساله دخیل باشند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقشی اساسی‌تر را ایفا می‌كند.
سفالگری یادگار هزاران ساله اجداد ما ایرانی‌ها و بیش از سایر هنرها، محمل هویت و اصالت ایرانی‌هاست. او می‌افزاید: با توجه به این‌كه سفالگری پیش از هرچیز یك هنر ایرانی است، باید به آن به دیده هنرمندانه نگریسته شود. بسیاری از نهاد‌ها مانند وزارت صنایع و وزارت كار نیز می‌توانند در توسعه و رونق این هنر دخیل باشند؛ اما به نظرمی‌رسد وزارت ارشاد با حمایت از تشكیل خانه‌ای به نام خانه سفال ایران می‌تواند نقشی اساسی در احیای این هنر ایرانی داشته باشد.
صحبت‌های آرمین چندان بیراه نیست، زیرا وزارت صنایع می‌تواند سفال را به عنوان یكی از كالاهای مهم صادرات غیرنفتی مورد بررسی قرار دهد. این در حالی است كه اكنون آنچه به عنوان صنایع‌دستی به خارج از كشور صادر می‌شود تكرار مكررات است كه نگاهی سنتی را به این هنر داشته و نتوانسته بازار جهانی یا حتی منطقه‌ای را نیز به دست آورد.
جعفر نجیبی، رئیس انجمن سفالگران ایران نیز در این باره عقاید خاص خود را دارد. او می‌گوید سفالگری با توجه به این‌كه به نوعی ریشه در اعتقادات و آیین‌های ایرانیان دارد و بدون شك در بسیاری از موزه‌های بین‌المللی دنیا ردپایی از این هنر ایرانی را می‌توان یافت، اما وی نیز عقیده دارد باید توجهی متفاوت به این هنر صورت بگیرد.
نجیبی می‌گوید: در عصر حاضر، جنبه هنری سفال و سرامیك مطرح است و هنرمند با احساسات و تفكر و تجربیات خود در این حوزه فعالیت می‌كند و سفال و سرامیك به عنوان هنری مستقل در عرصه تجسمی مطرح شده است.
بهزاد اژدری، یكی از هنرمندان برجسته این حوزه در كشورمان به شمار می‌رود. او كه تاكنون داوری‌های متعددی را در این حوزه به عهده داشته است، در این باره می‌گوید: تولید سفال در ایران در 3 بخش مورد توجه قرار گرفته است.
بخش نخست گرایشی است كه سازمان میراث فرهنگی ایران به دنبال رونق آن است و آن هم توجه به حفظ میراث این هنر ایرانی است و بخش دیگرش به حامی ‌صنایع‌دستی بر می‌گردد كه آثاری را كه قدرت تولید و تكثیر دارند را با قیمتی مناسب در اختیار مردم قرار دهند. او اما در عین حال به بخش دیگری نیز اشاره می‌كند كه آینده این هنر به نوعی در این بخش قرار گرفته و آن‌هم حمایت از هنرمندان آرتیست سفالگر است كه به عقیده وی نباید به دنبال انبوه‌سازی در این بخش باشیم.
خریداران این بخش به عقیده اژدری عده خاصی هستند كه با كمك به هنر سفالگری آرتیستیك، آینده هنری این هنر را رقم می‌زند.
آرمین اما در این باره به نكته‌ای جالب اشاره می‌كند كه شاید كلید آشنایی دوباره مردم با این هنر باشد. او پیشنهادی را مطرح می‌كند تا بر اساس آن شهرداران شهر های كوچك و بزرگ كشورمان به استفاده از سفال و سفالگری در چیدمان مبلمان شهری بپردازند.
او می‌گوید: عمده مشكل این هنر در كشورمان شاید در این كار خلاصه می‌شود كه مردم تصور می‌كنند سفال تنها به بشقاب یا كاسه‌ای كوچك خلاصه می‌شود كه در بهترین شرایط گوشه‌ای از منزل امروزی ایرانیان را آن هم به صورت فانتزی یا غیركاربردی پر كند، در صورتی كه هنر سفالگری جنبه‌های مختلفی دارد كه یكی از همین راه‌ها استفاده از طرح‌های مختلف در میدان‌های شهری است.
او می‌گوید: وجود این آثار در میدان‌های شهری می‌تواند به تلطیف روان شهروندان كمك كند و فرهنگ بصری آنها را ارتقا دهد.
وی ادامه می‌دهد: این كار در عین حال به كودكان ما آموزش می‌دهد هر روز به میراث فرهنگی خویش احترام بگذارند. آرمین اما در این زمینه هشداری را نیز مطرح می‌كند كه بر اساس این هشدار نباید فضاهای داخلی و خارجی شهر‌ها از آثار ضعیف سفالی پر شود.
وی می‌گوید: در برخی موارد دیده می‌شود سیاستگذاران شهری با سفارش آثار كم كیفیت به غیرهنرمندان شهر‌ها را از آثای پر می‌كنند كه در این وادی قرار نمی‌گیرند.
اژدری اما در این میان به نكته‌ای دیگر اشاره می‌كند. او می‌گوید: استفاده از سفال‌ها در میدان‌های شهری یكی از اتفاقات خوبی است كه می‌توان برای آینده سفال و سرامیك ایران متصور بود، اما مهم‌ترین مشكل این است ‌كه هنر سفال اكنون در ذهن و جان مردم ناآشناست. بنابراین كارگاه‌هایی كه اكنون در گوشه و كنار كشور مشغول این فعالیت هستند به تولید هنر كاری ندارند و همین مساله باعث می‌شود كارهای ضعیف سفالی وارد بازار شود و مردم با نخریدن این آثار به نوعی اعتراض خاموش داشته باشند به سفال، سفالگر و اصولا سفالگری.
او ادامه می‌دهد: اكنون ارتباط آرتیستیك یا همان هنرمند با كارگاه‌های تولید انبوه آثار سفالین در كشور قطع شده است و این یعنی همان اتفاقی كه باعث شده است انبوه آثار سفالی در كارگاه‌های شهرهای مبدا سفال در ایران مثل لالجین روی هم انبار شود.
حرف‌های اژدری چندان بیراه نیست، زیرا اكنون مانند بسیاری دیگر از رشته‌های هنری سفال در قبضه كشوری مثل چین است كه با ورود آثار سفالی كه با اندكی توجه هنری و البته قیمت ارزان تولید شده‌اند، دیگر مجالی برای عرض‌‌اندام سفال ایرانی نمی‌گذارند.
نجیبی كه یكی از قدیمی‌ترین هنرمندان این رشته در ایران نیز به شمار می‌رود، برای خروج این هنر از نكته‌ای كه اكنون شاید از آن می‌توان به عنوان بحران یاد كرد، پیشنهاد جالبی دارد.
او می‌گوید مسوولان هنری با حمایت از خانه سفال می‌توانند كمك بزرگی در زمینه احیای دوباره این هنر داشته باشند.
وی البته به حركتی معناگرا كه چند سالی است در میان هنرمندان این رشته آغاز شده، اشاره می‌كند و می‌گوید: شاید بتوان جوانان جویای این هنر را كه هر روز نیز تعدادشان افزوده می‌شود، بنیانگذاران فصل نوی هنر سفالگری در ایران بنامیم.
این رفراندوم هنری كه وی از آن یاد می‌كند، اتفاقی شیرین است كه البته نیاز به حمایت و هدایت دارد. حضور جوانان علاقه‌مند به سفال و سفالگری در سال‌های اخیر امری است كه بسیاری از كارشناسنان را به تعجب واداشته است؛ زیرا بر اساس اطلاعات به دست آمده نزدیك به 95 درصد هنرمندان شركت‌كننده در دوسالانه نهم سفال و سرامیك را جوانان تشكیل می‌دهند كه این خود آینده بسیار روشنی را نوید می‌دهد. اژدری كه خود یكی از هنرمندان جوان اما پرتجربه این رشته است، باید به دنبال كمیت هنرمندان سفالگر باشیم تا این هنر در میان هنرمندان نیز دغدغه شود.
وی می‌گوید: آموزش این هنر نیز یكی ازمواردی است كه باید به آن به دیده آكادمیك نگریسته شود.
وی مثالی را در این زمینه مطرح می‌كند كه در كشوری مانند آمریكا اكنون نزدیك به 100 تا 120 هزار سفالگر حرفه‌ای تنها برای خلق آثار هنری مشغول فعالیت هستند و این خود باعث ایجاد كلونی بزرگ هنرمندان سفالگر در این كشور شده است كه هر روز با افزوده شدن بر كمیت هنرمندان بر كیفیت آثارشان نیز افزوده می‌شود.
وی می‌گوید: این اصلا قابل قبول نیست كه با قدمت بسیار زیادی كه سفال در ایران دارد، تعداد سفالگران آنقدر اندك باشد كه نتوانند جمعیتی هنری را تشكیل دهند. این كه این روزها سفال باید زیبا باشد یا كاربردی دغدغه جمعی از هنرمندان كشورمان است كه می‌خواهند چراغ این هنر روشن بماند. از زمان‌های گذشته مساله زیبایی و كاربردی بودن سفال‌ها چنان در هم تنیده شده است كه بسختی می‌شود این دو مفهوم را از هم جدا كند. همین سفالینه مشهور بز شهر سوخته كه ایرانیان باستان نخستین انیمیشن جهان را روی آن نقش كرده‌اند یا اصلا راه دور نرویم، همین كاسه‌های سفالین نیشابور كه علاوه بر كاربردی بودن، رویشان با خط كوفی نگاشته‌اند، همه و همه پیوند عجیب این دو مقوله را با هم نشان می‌دهد. ایرانیان از آغاز شكل‌گیری تمدن همواره به فكر تركیب هنر در زندگی روزمره بوده‌اند. فرش، گلیم و البته سفال. به این سه هنر ایران نگاه كنید. می‌بینید كه چقدر مردمان این سرزمین باستانی از ابتدا این هنرها را ستوده و البته كاربردی كرده‌اند.
شاید احیای هنر سفالگری و استفاده از آن در زندگی امروزی ادای احترامی ‌باشد به هنر؛ هنری كه پیش از هر چیز كاربردی بوده است و البته خاص ایرانیان.

دست‌پخته‌های 6‌‌هزار ساله

كهن‌ترین ظرفی كه در ایران یافت شده، ظرف سیاه دودآلودی است كه همانند قدیمی‌ترین ظروف سفالی كهن است كه در جاهای دیگر پیدا شده است. نخستین ظرف‌های سفالی كه با روش كربن 14 تاریخ آن به دست آمده و متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد مسیح و در بین‌النهرین یافت شده است. كهن‌ترین سفالی كه در ایران یافت شده، نیز متعلق به همان دوره است. این ظرف دست‌ساز نسبتاً ابتدایی به دنبال خود ظرفی سرخ با لكه‌های سیاه ناشی از پخت ناقص داشت. پیشرفت فنی در حرفه كوزه‌گری سبب به وجود آمدن سبك جدیدی شد. این سبك با تغییرات و وقفه‌هایی كه داشت، بیش از 2000 سال در بعضی مناطق فلات ایران دوام كرد. از نیمه سده گذشته باستان‌شناسان تعداد زیادی ظروف سفالی و اشیای دیگر را در منطقه‌ای از مشرق ایران تا عراق و از قفقاز تا دره سند از زیر خاك بیرون آوردند.
سفال‌های پیش از تاریخ كه در این منطقه وسیع یافت شده از لحاظ شیوه و سبك ساختن تقریبا یكنواخت و از نظر فنی به طرز اعجاب‌انگیزی پیشرفته است. نخستین نمونه‌های آن از شوش در ایلام كه اولین سكونت‌گاه ایرانیان در پای فلات ایران بود به دست آمد. سفال‌های شوش تنها مربوط به خود شوش نیست، بلكه سفالینه تپه موسیان در 160 كیلومتری شوش و سومر و تل حلف در عراق و شمال‌غربی هندوستان و بلوچستان یا فلات ایران در تپه گیان و تپه حصار و تورنگ تپه و سیلك یا در قسمت شرق تا آنائو كه امروز در تركستان روسیه است، جزو طبقه سفال‌های شوش نامیده می‌شود.
سفال‌هایی كه به نام شوش اول معروف است، متعلق به زمانی از 3500 تا حدود 2500 پیش از میلاد مسیح است. در اینجا باید متذكر شد كه مردمانی با تمدن نوسنگی نیز در ایالت كانسوی چین پیدا شدند و ظروف سفالی آنها ویژگی‌هایی همانند ظروف سفالی شوش از لحاظ روش و فن تولید دارد.
 
 گردآوری:گروه فرهنگ وهنرسیمرغ
www.seemorgh.com/culture
 منبع:jamejamonline.ir