درِ خانه‌ی بهار همیشه به روی مهمانان باز بود و با یك استكان چای از آن‌ها پذیرایی می‌شد؛ نه با تشریفاتی كه در این سریال نشان داده می‌شود.

 

  دختر ملك‌الشعرا بهار در گفتگو با ایسنا، گفت: به تازگی مطلع شدم بنیادی به نام «ملك‌الشعرا بهار» در آمریكا تشكیل شده، كه فرح پهلوی از مؤسسان آن است و افرادی تحت نظر وی در آن‌جا فعالیت دارند. جای تعجب این‌جاست كه در این‌باره از ما سؤالی نشد و نكته‌ی اساسی این‌ است كه پدرم در زمان رضاشاه و محمدرضا پهلوی، مدام در حبس بود و برادرم مهرداد نیز در دوره‌ی پهلوی، سختی‌ها و صدمات فراوانی از رژیم پهلوی دید. حالا چگونه است كه چنین بنیادی را به‌نام پدرم تأسیس كرده‌اند؟!

او در ادامه افزود: بعد از این‌كه از این موضوع مطلع شدم، فكسی را برای بنیاد ارسال كردم و به این موضوع معترض شدم.

پروانه بهار یادآور شد: پدرم سختی‌های فراوانی را در رژیم پهلوی متحمل شد؛ اما با آثارش جاودان ماند؛ ولی به زودی حتا هیچ اسمی از خاندان پهلوی باقی نخواهد ماند.

دختر این شاعر همچنین درباره‌ی سریال «شهریار» كمال تبریزی كه از تلویزیون در حال پخش است و در بخش‌هایی از آن، زندگی ملك‌الشعرا بهار به تصویر كشیده شده‌ است، او همچنین گفت: در این سریال، زندگی پدرم بسیار تشریفاتی نشان داده می‌شود؛ در حالی‌كه این دور از حقیقت است. درِ خانه‌ی بهار همیشه به روی مهمانان باز بود و با یك استكان چای از آن‌ها پذیرایی می‌شد؛ نه با تشریفاتی كه در این سریال نشان داده می‌شود.

او همچنین متذكر شد: مسأله‌ی دیگر، شیوه‌ی لباس پوشیدن پدرم است كه با كت و شلوار و كراوات تصویر شده است؛ در حالی‌كه پدرم در آن زمان معمم بود و آن‌طور كه نشان می‌دهند، سوار اتومبیل نمی‌شد. ما اصلا اتومبیل نداشتیم و اصلا آن‌زمان اتومبیل آن‌قدر زیاد نبود كه ما اتومبیل داشته باشیم.

پروانه بهار یادآور شد: برای ساختن فیلم‌های این‌چنینی می‌باید تحقیقات بیش‌تری صورت گیرد. بهار سه دختر در قید حیات دارد، و برای تصویر كردن بخشی كه به زندگی پدرم مربوط است، باید از ما تحقیق می‌كردند. در این فیلم حتا ایرج میرزا به خوبی تصویر نشده است و او را بسیار كوچك نشان داده‌اند؛ در حالی‌كه در آن زمان، او از شهریار بسیار بالاتر بود.

وی همچنین درباره‌ی چاپ آثار پدرش گفت: زمانی‌كه پدرم زنده بود، تعدادی از آثارش مثل «سبك‌شناسی» اجازه‌ی چاپ گرفتند و منتشر شدند؛ ولی دیوان اول كه داشت منتشر می‌شد، در زمان پهلوی اجازه‌ی انتشار نیافت. بعد از فوت پدر، من به همراه یكی از دوستانش، محمد میرزا قهرمان، مطالب او را از روزنامه‌ها و چیزهایی كه در حاشیه‌ی كتاب‌ها نوشته بود، جمع‌آوری و منتشر كردیم. بعد از آن، محمد ملك‌زاده اولین‌بار دیوان اشعار پدرم را چاپ كرد .
گردآوری :گروه فرهنگ وهنر.
منبع:fararu.com