گاهی به شهرت رسیدن برقآسا برای هنرمندی جوان ممكن است تنزلی دردناك یا در بهترین حالت دورهای طولانی از سكون را به دنبال داشته باشد. برعكس، رسیدن به اوج، زمانی كه با تلاش همراه باشد، هرچند ممكن است به شكل ناامیدكنندهای كند پیش رود، اما ماندگاری این موفقیت پاداش متعاقب آن است. پیتر بلیزارد، در شصتوششسالگی وارد دسته دوم شد. نمایشگاهها و همایشهای بزرگ اخیر در استرالیا و ژاپن آشكار ساخت كه وی یكی از مجسمهسازان پیشرو استرالیا است. در اواخر 2006، موزه سرباز هاكن1، پارك مجسمهای با شهرت جهانی كه با توكیو دو ساعت فاصله دارد، پذیرای نمایش گستردهای از كارهای بلیزارد بود. این برای هنرمندی كه هرگز فرصت پیشرفت پیدا نكرده بود، امتیاز بزرگی محسوب میشد. وی اولین استرالیایی بود كه برای نمایش آثارش در موزه هاكن دعوت شد. او كارهایش را در میان مجموعهای استثنایی، به خوبی مجموعه 26 برنز هنری مور، به نمایش درآورد كه شامل مجسمههایی از رودن، بوردل، برانكوزی، بوچیونی، میرو و مارینی بود. بازدیدكنندگان ژاپنی، با پیشزمینه درك مذهب شینتو- نوعی آنیمیسم باستانی- و احترام عمیق به طبیعت، خیلی سریع با نمادها و مفاهیم مجسمههای بلیزارد همنوا شدند. همان طور كه عناوین بیان میكنند، آثار وی یادآور مذبحها، یادمانها و یادبودهای طبیعتاند.
برای مثال: مقبره ابر برفی2 - 1996، معبد معلق 3- 2001 (هماكنون جزء مجموعه دائمی موزه سرباز است) و سنگهای مذبح4- 2006. در همه آثار وی احترام به طبیعت به وضوح قابل مشاهده است: تختهسنگها تبدیل به اشیای قابل پرستش میشوند; تقریباً همه عناصر نیایش برگرفته از طبیعت است، مانند سنگ الهه ماه 5 - 2005، كه برای پوسترها و بقیه فعالیتهای تبلیغاتی نمایشگاه انتخاب شده بود. یادبود پیشوا 6- 1996، از تركیب دایره و مثلث و از جنس استیل همراه با صفحههای بزرگ ماسهسنگ كار شده به پایان كار گالری نمایشگاههای موقت اشاره دارد. در واقع، نمای اثر، با سایه قوی و بیان ساده و مستقیمی كه دارد، به سرعت باعث جلب توجه مخاطب میشود. نگاهی گذرا به اطراف اثر تكرار استفاده از فرمهای هندسی- دایره، نیمدایره، مستطیل و مثلثهایی از جنس استیل یا برنز- به همراه سنگهای رودخانهای شسته شده در آب را نشان میدهد. در هر حال، بازبینی آثار از زوایای دیگر نشان میدهد كه كارهای بلیزارد صرفاً تمرینهای آكادمیك طرحهای هندسی نیست، بلكه به بیان دقیقتر حاوی یك سری نمادهای فردی و عمومی است- دایره نماد خورشید، نیمدایره نماد ماه، خطوط مواج به عنوان رودخانه، خطوط زیگزاگ نماد رشته كوه و فرمهای خیلی تخت نماد ابرهای معلقاند. برخی از عناوین آثار بلیزارد برای مخاطب مبهم به نظر میرسند (نه فقط برای بازدیدكنندگان ژاپنی): احتمالاً فقط یك استرالیایی میتواند خطی بین ماه نیمه یوینگز 7 - 2006، قرار دهد. یوینگز رشتهكوههای خشك و بیروح اطراف ملبورن است. یا ابر یادبود موتورسیكلت 8 - 2001 تنها توسط فردی كه با زندگی هنرمند آشناست و از اتفاقی كه باعث آتش گرفتن همه اموال و نابودی كارگاه و آثار بیشمار وی و تبدیل موتورسیكلتش به حوضی از فلز گداخته باخبر است، درك میشود. جستجو در زندگی بلیزارد استقامت و پافشاری او را برای صرف همه زمانها بر كار مجسمه نشان میدهد. این واقعیت كه او در برانزویك- شهری در حومه ملبورن با صنعت شیشهگری، جایی كه تعداد كمی از خانوادهها صاحب وسیله نقلیه بودند و سفر به شهر به ندرت اتفاق میافتاد- بزرگ شده، پایبندی همیشگی وی را به سرزمین بكر استرالیا و به طور كلی طبیعت جذابتر مینماید.
بلیزارد در پانزدهسالگی مدرسه را ترك كرد، به عنوان شاگرد پیش یك طراح گرافیك مشغول به كار شد و بعدها گرافیست ادارات دولتی شد و به طراحی پوستر پرداخت. او آموزشهای ابتدایی هنر را با حضور در كلاسهای شبانه آغاز كرد و موفق به اخذ دیپلم گرافیك از مدارس مطرح هنری شد. از اوایل 1970، در حدود یك دهه، به طراحی پوستر، پردههای تپیستری، تمبر، مدال، پرچم، بنر و نوشتافزار میپرداخت و بعدها توسط واتیكان و گروه كلیساهای استرالیایی به طور دائم استخدام شد. همایشهای جایگاه صلیب و تصلیب 9 در 1971 علاقه وی را به مجسمه برانگیخت و در 1981 آثاری از جنس استیل جوشكاری شده با ابعاد بزرگ را با نام پرواز دیدنی10 در اولین سهسالانه مجسمه استرالیا به نمایش گذاشت. بلیزارد در كاتالوگ میگوید: “من شیفته روابط معمارانه هستم، از ساختارهای هندسی تا فرم ناب.”
همایش غیر معمولی برای موزه طلا در بالارات11 در 1985 توانایی بلیزارد را در اجرای آثاری با ابعاد بزرگ برای فضای باز نشان داد. (اثری كه وی در این نمایشگاه ارائه داد). دنیوی12، سازهای به طول 23 متر است كه به طور كامل با آجر ساختمانی اجرا شده است. در همایش دیگری به نام بهینه - 1988، برای دانشگاه دیكین مجسمهای به نام جی لانگ 13، كه شامل سه نیمدایره آزاد بود و روی پایهای بسیار بزرگ، كه حركت رو به بالای پلكانهای بیرونی را دنبال میكرد، ارائه داد. احتمالاً این آخرین كاری بود كه بلیزارد در آن فقط از استیل جوشكاری شده استفاده كرد. جالب است بدانیم اثر كوچكی با طرح شبیه به این از اولین آثار منتخب هنرمند برای موزه سرباز هاكن بود; چون وی عقیده داشت دنیوی یك نقطه بازگشت (به اصل) را به همراه دارد. زمانی كه بلیزارد با استیل جوشكاری كار میكرد، به روشی مشابه بسیاری از همدورهایهایش كار میكرد. اما وقتی رابطه وی با سرزمین بكر استرالیا جزء مشخصههای اصلی زندگی وی شد، روش كاریاش هم دگرگون شد. در طی ده سالی (1973-83) كه او و همسرش به ساخت خانهشان در گرینلند به فاصله یك ساعتی از ملبورن مشغول بودند، شهرت او بالا گرفت، آن طور كه یك نویسنده شرح میدهد: “خانه بلیزارد برای یك دوره تبدیل به مهمترین اثر هنری وی شد.”
همایش غیر معمولی برای موزه طلا در بالارات11 در 1985 توانایی بلیزارد را در اجرای آثاری با ابعاد بزرگ برای فضای باز نشان داد. (اثری كه وی در این نمایشگاه ارائه داد). دنیوی12، سازهای به طول 23 متر است كه به طور كامل با آجر ساختمانی اجرا شده است. در همایش دیگری به نام بهینه - 1988، برای دانشگاه دیكین مجسمهای به نام جی لانگ 13، كه شامل سه نیمدایره آزاد بود و روی پایهای بسیار بزرگ، كه حركت رو به بالای پلكانهای بیرونی را دنبال میكرد، ارائه داد. احتمالاً این آخرین كاری بود كه بلیزارد در آن فقط از استیل جوشكاری شده استفاده كرد. جالب است بدانیم اثر كوچكی با طرح شبیه به این از اولین آثار منتخب هنرمند برای موزه سرباز هاكن بود; چون وی عقیده داشت دنیوی یك نقطه بازگشت (به اصل) را به همراه دارد. زمانی كه بلیزارد با استیل جوشكاری كار میكرد، به روشی مشابه بسیاری از همدورهایهایش كار میكرد. اما وقتی رابطه وی با سرزمین بكر استرالیا جزء مشخصههای اصلی زندگی وی شد، روش كاریاش هم دگرگون شد. در طی ده سالی (1973-83) كه او و همسرش به ساخت خانهشان در گرینلند به فاصله یك ساعتی از ملبورن مشغول بودند، شهرت او بالا گرفت، آن طور كه یك نویسنده شرح میدهد: “خانه بلیزارد برای یك دوره تبدیل به مهمترین اثر هنری وی شد.”
خانه سازهای ارگانیك دارد كه از سنگ و چوب و مواد بازیافت یا دست دوم ساخته شده و در زمینهای پست طبیعت بیرون شهر قرار گرفته و با رنگهای آرام طبیعتِ درختچهها هماهنگ شده است. زمینهای اطراف روستا پوشیده از درختچههای خشن و سخت اُكالیپتوس و شاخههایی است كه برای زنده ماندن در خاك خشك مبارزه میكنند، با این حال بلیزارد همچنان حس تعلق قوی نسبت به این طبیعت میكند.
پسربچهای از كارگاههای هنری حومه شهر، مكانی یافته كه در آن احساس واقعی آرامش میكند. در خانه او و مجسمههایی كه از كارگاه صحراییاش بیرون میآید، میتوان حس ارتباط عمیق وی را با طبیعت دریافت. همان طور كه بلیزارد نوشته است: “مجسمه من جریان تجسمی در ایدههای برآمده از طبیعت، محیط زیست و مناظر است. درباره ارتباط طبیعت با روح انسانی و مجسمه است.” خانه و كارگاه او در گرینلند بستر مناسبی را برای ارتباط وی با عرصه هنر در ملبورن و رفتوآمد به دانشگاه بالارات- جایی كه وی از 1972 تا 1995 در آن تدریس میكرد- فراهم آورد. بلیزارد گفته است كه هر هفته روی مجسمههایش كار میكند. ولی واقعیت این است كه كار همراه با تدریس دائمی بسیار مشكل است. بنابراین، چیز عجیبی نیست كه همه نمایشگاههای اصلی او در سالهای اخیر برپا شده است. بالاخره بازنشستگی به او زمان كافی و انرژی لازم را داد تا خود را وقف مجسمهسازی كند. یكی از شاگردان او به شكل طنزآمیزی باعث تسهیل در روند آزادی او (از بند تدریس) شد. كایو هارا 14 دانشجویی ژاپنی در دانشگاه بالارات بود كه زمان بازگشت به ژاپن تصمیم گرفت پیشهاش را از هنرمندی به مشاور هنری، متولی و رئیس گالری تغییر دهد. او نمایشگاهی از مجسمههای بلیزارد ترتیب داد كه باعث تأثیرات اساسی (در روند زندگی وی) شد. موفقیت این نمایشگاه، كه استقبال فراوان، همایشهای متعدد و مصونیت اقتصادی را برای بلیزارد به ارمغان آورد، وی را مجاب كرد میتواند از كار تدریس كنارهگیری كند. كایو هارا، كه به ارائه مجسمهها و برپایی سلسله همایشهای پیوسته ادامه میداد، بعد از اولین نمایشگاه از خود ابتكار عمل و پافشاری نشان داد و به ایچیكاوا شیگرو 15 (از مسؤولین) موزه سرباز هاكن نزدیك شد. ایچیكاوا اخیراً چند سفر به استرالیا داشته و از كارگاه بلیزارد دیدن كرده و با خانواده وی ملاقات و دوستی پایداری بنا گذارده است. حس تحسین فوقالعاده وی نسبت به كارهای بلیزارد موجب راهیابی آنها به نمایشگاه موزه فضای باز شد. هیأت تصمیمگیرنده در موزه سرباز هاكن به وسیله عكسی هوایی، كه حضور دههزار نفر را در مجلس افتتاحیه كارهای بلیزارد برای یادمان زندانیان استرالیایی جنگ در بالارات نشان میداد، تحت تأثیر قرار گرفتند.
پسربچهای از كارگاههای هنری حومه شهر، مكانی یافته كه در آن احساس واقعی آرامش میكند. در خانه او و مجسمههایی كه از كارگاه صحراییاش بیرون میآید، میتوان حس ارتباط عمیق وی را با طبیعت دریافت. همان طور كه بلیزارد نوشته است: “مجسمه من جریان تجسمی در ایدههای برآمده از طبیعت، محیط زیست و مناظر است. درباره ارتباط طبیعت با روح انسانی و مجسمه است.” خانه و كارگاه او در گرینلند بستر مناسبی را برای ارتباط وی با عرصه هنر در ملبورن و رفتوآمد به دانشگاه بالارات- جایی كه وی از 1972 تا 1995 در آن تدریس میكرد- فراهم آورد. بلیزارد گفته است كه هر هفته روی مجسمههایش كار میكند. ولی واقعیت این است كه كار همراه با تدریس دائمی بسیار مشكل است. بنابراین، چیز عجیبی نیست كه همه نمایشگاههای اصلی او در سالهای اخیر برپا شده است. بالاخره بازنشستگی به او زمان كافی و انرژی لازم را داد تا خود را وقف مجسمهسازی كند. یكی از شاگردان او به شكل طنزآمیزی باعث تسهیل در روند آزادی او (از بند تدریس) شد. كایو هارا 14 دانشجویی ژاپنی در دانشگاه بالارات بود كه زمان بازگشت به ژاپن تصمیم گرفت پیشهاش را از هنرمندی به مشاور هنری، متولی و رئیس گالری تغییر دهد. او نمایشگاهی از مجسمههای بلیزارد ترتیب داد كه باعث تأثیرات اساسی (در روند زندگی وی) شد. موفقیت این نمایشگاه، كه استقبال فراوان، همایشهای متعدد و مصونیت اقتصادی را برای بلیزارد به ارمغان آورد، وی را مجاب كرد میتواند از كار تدریس كنارهگیری كند. كایو هارا، كه به ارائه مجسمهها و برپایی سلسله همایشهای پیوسته ادامه میداد، بعد از اولین نمایشگاه از خود ابتكار عمل و پافشاری نشان داد و به ایچیكاوا شیگرو 15 (از مسؤولین) موزه سرباز هاكن نزدیك شد. ایچیكاوا اخیراً چند سفر به استرالیا داشته و از كارگاه بلیزارد دیدن كرده و با خانواده وی ملاقات و دوستی پایداری بنا گذارده است. حس تحسین فوقالعاده وی نسبت به كارهای بلیزارد موجب راهیابی آنها به نمایشگاه موزه فضای باز شد. هیأت تصمیمگیرنده در موزه سرباز هاكن به وسیله عكسی هوایی، كه حضور دههزار نفر را در مجلس افتتاحیه كارهای بلیزارد برای یادمان زندانیان استرالیایی جنگ در بالارات نشان میداد، تحت تأثیر قرار گرفتند.
این كار یكی از اندوهبارترین و به یادماندنیترین یادبودها در استرالیا است كه سادگی، شرف و عمق آن بسیار تأثیرگذار است. دیوار بسیار بلند و براق شیبدار از سنگ گرانیت سیاه با 130 متر طول، تقریباً اسامی همه سربازانی را كه در طول جنگ بوئر، در افریقای جنوبی، در جنگ جهانی اول و دوم و جنگ كره اسیر شدند، به نمایش میگذارد. خط افق در نیمه راه به وسیله پنج حجم عمودی تخت از جنس سنگهای غیر معمول، كه روی آنها مكانهای به اسارت درآمدن سربازان نشان داده میشد، شكسته شده بود. در قسمت انتهایی یك تختهسنگ دیگر قرار گرفته كه روی آن این كلمات كنده شده است: مبادا ما را به فراموشی بسپارید. و به علامت ادامه زندگی حركت روان آب از پایین این تختهسنگ جوشیده و به آرامی در طول همه این یادبود پیش میرود. رویهمرفته این یادبود تأثیرگذار و نمایشگاه معتبر موزه سرباز هاكن معروفیت به تعویق افتاده را برای این مجسمهساز به ارمغان آورد، كسی كه بیصدا و آرام اما مصمم برای خود اعتباری به عنوان یكی از هنرمندان پیشرو استرالیا كسب كرد. در یك جمله “بلیزارد مجسمهسازی است با درك عمیق به طبیعت و حس بیان روح مناظر طبیعی.” هنرمندی از زمان ما كه توصیه میكند: “همه ما باید به زمین احترام بگذاریم و به آرامی روی آن راه برویم.”
پینوشت
1. The Hakone Oren Air Museum.
2. Snow cloud shrine.
3. Flooting Tabernacie.
4. Altar Stones.
5. Goddess Moon Stone.
6. Apostle Monument.
7. Half Moon you yangs Sky.
8. Motorbike cloud shrine.
9. Stations of the cross and a Crucifixion.
10. Sight Flight.
11. Museum at Ballarat.
12. Terrestrial.
13. Geelong.
14. Kayo Hara.
15. Chi kawa Shigeru.
منبع:
- Sculpture,Dec 2007
1. The Hakone Oren Air Museum.
2. Snow cloud shrine.
3. Flooting Tabernacie.
4. Altar Stones.
5. Goddess Moon Stone.
6. Apostle Monument.
7. Half Moon you yangs Sky.
8. Motorbike cloud shrine.
9. Stations of the cross and a Crucifixion.
10. Sight Flight.
11. Museum at Ballarat.
12. Terrestrial.
13. Geelong.
14. Kayo Hara.
15. Chi kawa Shigeru.
منبع:
- Sculpture,Dec 2007
تهیه شده توسط: مجله تندیس
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
مطالب پیشنهادی:
مجسمههايى متفاوت از هنرمندى متفاوت+گزارش تصويرى
مجسمه های آلبرتو جاکومتی
مجسمه های بسیار زیبا و متفاوت!!!
مصاحبه با دو هو شو مجسمه ساز متفاوت