چاپ آثارش در كیهان سال، به سردبیری خسرو گلسرخی، در كنار آثار اردشیر محصص، پرویز شاپور...

 گذر از نسل‌ها و غفلت در ثبت اسناد فرهنگی
11 مهر، دومین سالگرد درگذشت شاعر، طنزنویس، پژوهشگر و نویسنده نامدار معاصر عمران صلا‌حی است. او علا‌وه بر عضویت در تحریریه توفیق و سرودن شعرهای طنز و پژوهش در زمینه طنز و كاریكاتور، طرح‌های طنزآمیز فراوانی هم كشیده است كه بسیاری از آنها تاكنون دیده نشده‌اند. وی در دهه 40، زیر نظر حسن توفیق، كشیدن كاریكاتور را آغاز كرد، اما با تشویق‌های حسین توفیق نوشتن و سرودن را ادامه داد. عمران صلا‌حی در مجله خوشه، به سردبیری احمد شاملو، سوژه‌هایی را كه پرویز شاپور به او می‌داد، به تصویر می‌كشید. بعدها در مجله بامشاد، به سردبیری اسماعیل ‌پوروالی، در صفحه سوم این نشریه، كشیدن كاریكاتورهای مشترك را با هوشنگ معمارزاده ادامه داد. همچنین در مجله هنر و ادبیات امروز، به سردبیری امیر شوشتری‌- كه دو شماره بیشتر منتشر نشد- با كشیدن كاریكاتور با این نشریه همكاری داشت. چاپ آثارش در كیهان سال، به سردبیری خسرو گلسرخی، در كنار آثار اردشیر محصص، پرویز شاپور، بیژن اسدی‌پور، كامبیز درمبخش و جواد مجابی او را به عنوان یك كاریكاتوریست معرفی كرد. برگزاری نمایشگاه مشترك با پرویز شاپور و بیژن اسدی‌پور در گالری تخت جمشید (1356)، چاپ كاریكاتور در روزنامه آیندگان، كشیدن كاریكاتورهای چهره كتاب طنزآوران امروز ایران و كتاب یك لب و هزار خنده، گردآوری و برگزاری نمایشگاه كاریكاتور نشریه طنز آق‌بابا، چاپ تركیه، در تالا‌ر نقش و نوشتن متن برای برنامه تلویزیونی كاریكاتور در ایران و جهان از دیگر فعالیت‌های مرحوم عمران صلا‌حی در حیطه طنز تصویری است.

عمران صلا‌حی بسیار دقیق و كوشا بود و در زمینه طنز، پژوهش ادبی، شعر و كاریكاتور فعال و صاحب نظر. اما به دلیل تواضع و فروتنی بسیارش هرگز از فعالیت‌هایی كه انجام می‌داد، حرفی به میان نمی‌آورد. او آرام و بی‌ادعا، بخشی از تاریخ شفاهی ادبیات ایران را در ستون‌هایی كه برای شوكران، گوهران، بخارا، آسیا و نشریات دیگر می‌نوشت، ثبت كرده است. جای تأسف است كه صاحبان نشریات فكاهی و تخصصی كاریكاتور به بخشی از تاریخ شفاهی و مكتوب بجا مانده از سال‌های گذشته بی‌توجه بوده و در ثبت آن غفلت ورزیده‌اند. عمران صلا‌حی از آن دسته افرادی بود كه به دلیل حضور مداومش در عرصه روشنفكری، ادبیات و رسانه، نوشتن در مهم‌ترین نشریات طنز ایران، تسلط بر طنز مكتوب و تصویری، داشتن حافظه قوی و امانتدار و همچنین داشتن انصاف و عدالت در مخدوش نكردن چهره و سابقه افراد، می‌توانست در زمینه ثبت وقایع و رویدادهای عرصه طنز و كاریكاتور، مورد توجه و پرسش قرار گیرد. هرچند فرصت‌سوزی و از كف دادن موقعیت‌ها، برای ما امری عادی و متداول شده است و متأسفانه این طور باب شده كه همه كارها را از یك فرد یا یك نشریه طلب كنیم، اما هر یك از ما می‌توانیم د ر جریان ثبت وقایع و اتفاقات و كشف نكات باریك ولی راهگشا در حیطه هنر مورد علا‌قه‌مان، كه در واقع بخشی از میراث فرهنگی كشورمان است، پیش‌قدم باشیم. آیدین آغداشلو، در بخشی از مقاله‌نامه‌ای به پسرم، می‌نویسد: “نسل من اگر- نه خطاهایش را- كه ارزش‌های ماندگارش را به نسل بعدی انتقال دهد و قصه‌های حاصل عمرش را بتواند به درستی و به امانت بازگو كند و سر به هوایی و بازیگوشی شنوندگانش را،‌ كه گاه باعث می‌شود فصلی از قصه‌ای را یكسره بیندازد و از یاد ببرند، به دل نگیرد، آن وقت می‌تواند این مژده را به خود بدهد كه در پی هر مرگی، ولا‌دتی هست و در هر ولا‌دتی قصه ای‌- با حذف و افزوده‌هایی بازگو می‌شود. دوباره زنده می‌شود. و می‌ماند.”1
هر روز كه می‌گذرد، فرصتی را برای ثبت این میراث گران‌بها، كه به دست‌مان رسیده است، از دست داده‌ایم، اما باید بزرگانی مانند منوچهر احترامی، غلا‌معلی لطیفی، ناصر پاك‌شیر و افراد دیگری را كه از بازماندگان طنز و كاریكاتور دهه‌ 30 به این سو و حلقه ارتباطی نسل‌های گذشته با نسل‌های بعدی هستند، دریابیم و با ثبت وقایع، اسناد و رخدادهایی كه جایی ثبت نشده‌اند یا اگر هم ثبت شده‌اند، از آنها بی‌اطلا‌ع هستیم، گامی مهم و مؤثر برای شناخت بهتر جایگاه خود و مسیری كه در آن قدم و قلم می‌زنیم، برداریم.
پی‌نوشت
1- ماهنامه فیلم/ نامه‌ای به پسرم/ آیدین آغداشلو/ سال دوازدهم/ شماره 156 ویژه نوروز 1373. (به نقل از كتاب سال‌های آتش و برف. پاییز 1387).
منبع:
1- روزنامه اسرار/ ویژه‌نامه یادبود عمران صلا‌حی/ چی می‌خواستیم و چی شد/ عمران صلا‌حی/ با مقدمه‌ای از سیدامیر سقراطی25/ آبان 1385. ص 6.
2- سایت اینترنتی پرشین كارتون/ به پیشواز بهار، با یادی از عمران صلا‌حی/ بازخوانی مقاله‌ای از عمران صلا‌حی/ سیدامیر سقراطی/ 28 اسفند 1385.
 
 
 
تهیه شده توسط: مجله تندیس
www.seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
 
مطالب پیشنهادی:
نكوداشت هنرمندی فرهیخته
كیستی و چیستی قندریز
کسی که با دستانش فریاد می کشید+گزارش تصویری
رفیق ممیز هم رفت
تلاش برای مهربانی (به بهانه نمایشگاه شهین بارور)