سیدمجتبی موسوی: ژازه تباتبایی، از جلمه هنرمندانی بود كه در زمان حیاتش مغفول واقع شد. امیدوارم این مراسم سرآغازی برای شناسایی بیشتر وی باشد.
محمدحسن حامدی: برگزاری این مراسم میتواند سرآغازی باشد، برای حركتی در جهت معرفی هنرمندان معاصر ایران كه تاكنون گمنام باقی ماندهاند؛ چون اگر شناخته نشوند، تا ده سال دیگر هیچ اطلاعات جامعی از آنان در دست نخواهیم داشت. امیدوارم این روند، با همراهی سازمان زیباسازی شهرداری و نگارخانه برگ، تداوم یابد. باید اضافه كنم، گالری هنر جدید، بدون هیچ كموكسری، یك موزه كامل است كه میباید قدر آن دانسته شود. این موزه برای هر بازدیدكنندهای- چه كوچك و چه بزرگ- میتواند شگفتانگیز باشد.
خسرو سینایی: گالری هنر جدید، یك محیط دورانساز بود، ولی هماكنون در حال نابودی است. در آن زمان دوستان ژازه در آن فضای هنرمندانه و خلاقانه كار كردند و ماحصل فعالیت خود را عرضه نمودند. این شهر چه زود فراموش میكند كه روزی یك هنرمند، با همت خود گالری ساخت و یك فرهنگ را توسعه بخشید! متأسفانه با رفتن او، یك مكان فرهنگی در این شهر گمشده است. ژازه فرد خاصی بود؛ قطعاً اگر در جای دیگری از دنیا كار میكرد، به مدارج بالایی میرسید. در حالی كه در ایران آن قدر كه باید، شناخته نشد. او نویسنده و بازیگر هم بود. ولی از سال 1334 به بعد، به طور متمركز، فعالیت خود را صرف نقاشی و مجسمه كرد. هرچند در ادامه این مسیر پیرو مكتب خاصی نبود، بلكه خود یك مكتبساز بود.
بهروز دارش: ژازه مَنشی هنرمندانه داشت كه در او ذاتی بود. همین مسأله باعث تأثیرگذاری او در آثارش میشد. ژازه در تمام زندگیاش فصل خلق هنری را ترك نكرد. هیچ مجسمهسازی، در دوره مدرنیته، به اندازه او كار نكرده است. او یك هنرمند خیالپرداز به معنی واقعی كلمه بود. ژازه اولین هنرمندی است كه در تاریخ هنر ایران با قطعات اسقاطی خودروها كار میكرد و به آنها ارزش هنری میداد. از این جهت موقعیت او در دنیای مجسمهسازی آكنده از تأثیرگذاری و اهمیت است؛ چون كاری كه او در ایران كرد، مانند كاری بود كه مارسل دوشان در جهان كرد. ژازه در ایران كاری را كرد كه نیما یوشیج در عرصه ادبیات آن را تحقق بخشید.
عباس مشهدیزاده: چندكارگی جزو معرفت ژازه بود و از این جهت هنرش هم تكاندهنده بود. ژازه یك شهر بود. او پایتخت یك شهر بود.
مهدی تقوی: اگر گالری هنر مدرن نبود، شاید هیچ یك از ما الان كنار هم ننشسته بودیم تا راجع به ژازه چیزی بگوییم. گالری هنر مدرن تركیبی بود از خانه و مدرسه و دانشگاه. ژازه این محیط را در اختیار ما میگذاشت و ما خود را عضوی از آن گالری میدانستیم.
داریوش اسدی كیارس: ژازه در كارهایش به شدت از زمانه و تنهایی نسل خود انتقاد میكرد. كارهای او از این جهت تقابل تاریخی دارند و از جهتی جوابی به نوعی از دید بشر میدهد، برای همین، وقتی به اسامی نقاشیهایش نگاه میكنیم، یك فرهنگ گفتاری را در تكتك آنها میبینیم. در واقع، در آثار او یك جریانشناسی، از دهه اول قرن بیستم، وجود دارد.
در پایان، شركتكنندگان از نمایشگاه دیدن كردند. در این نمایشگاه، علاوه بر آثار نقاشی و مجسمه، كتابها و كاتالوگهای این هنرمند به معرض دید بازدیدكنندگان درآمد. پرترههای تلفیقی كورش امام و پرترههای ژازه تباتبایی (از جوانی تا زمان بیماری و مرگ) و همچنین تصاویری از گالری هنر جدید از بخشهای دیدنی این نمایشگاه بود.