در آثار زان وانگ1 نوعی حركت مداوم و ثابت (حركتی وفادار) وجود دارد. مجسمههای او میتواند همپای نسبت رو به رشد فرهنگ و اقتصاد جهانی حركت كند یا میتواند ... كُند باشد، مثل اولین حركت آب در یك دره وسیع. این مجسمهساز مفهومی چینی زندگیاش را بر مدلسازی گذارده كه حركت بین موقعیتهای تاریخی و معاصر و بین زندگی روزمره ساده و عملكردها و تفكرات متغیر را آسان میكند. زمانی كه برای آثار وانگ صرف میشود، به بیننده اجازه میدهد، جنبشهای عظیم فرهنگی را مشاهده كند، در حالی كه لحظههای مجزا را برای انعكاس شخصیاش حفظ میكند. در حقیقت، بیننده برای هر تغییر جداگانه نقطه دیدش را بارهاوبارها عوض میكند.

علاوه بر این، آثار حجمی در گالری هاینس، مجموعهای از عكسها را، كه به نوعی مكانی سوررئال را ثبت كرده، اضافه كرده است. تصاویر بیضی حس تحریفشدهای از صلح و سكوت را آشكار میكنند، تقریباً شبیه عكسهای فوری از چیزی كه ناظر میبیند، وقتی به سطح درخشنده مجسمههای وانگ خیره میشود. این عكسها سنگها را جایی قرار میدهند (در باغهای ما، در اجتماعهای ما) و مطمئناً خیلی با اهمیتتر، آنها در آینده تجربه بازدید را فعال میكنند.
وانگ صخرههای اسكولار را نه به انتقادی از سنت تبدیل میكند و نه به عنوان حیلهای برای استفاده در پایانهای نوستالژیك. او به عمل تمركز و دستاوردهای سنتی ــــ اش احترام میگذارد، به همان اندازه كه تغییرات عظیم و مشابهسازی نهایی از فضای شهری چین را درك میكند. وی مواد خالص، فرمهای طبیعی و بنیادهای بیعیبونقص را اظهار میكند تا نكتهای را آشكار كند كه ما در تقابل تجربیات فیزیكی با آزمایشهامان متوجه میشویم.
برای مجسمههایی از رشته كوهها وانگ در ناحیه گلد كانتری به كالیفرنیای شمالی سفر میكند. در اواسط و اواخر سده نوزده، عده زیادی از مهاجران چینی، كه در جستجوی بخت خود به آنجا رسیدند، فقط با موقعیت كاری بردهوار و تبعیض نژادی رسمیشده و خشن مواجه شدند. همان طور كه رُز سانفرانسیسكو در بالای خلیج، روی شانههای چینیها ساخته میشد، فرهنگ چینی ریشه دواند و نجات یافت. وانگ سنگها را نزدیك رودخانه یوبا جمع كرد، در دهانههای معادنی كه خیلی قبلتر حفر شدهاند و سپس رها شدهاند، و یك المثنی از هر یک با استیل براق ساخت - یك تصویر آینهای از سنگهایی كه در یك زمان در ناامیدی برای بختهای غیر قابل شمارش جمع شده بودند (شاید هر یک از این سنگها نماد یك مهاجر چینی است كه روزی در این معادن كار میكرده است).
این سنگهای جفت - نمونه اصلی و هم نمونه مجسمه وانگ - با ظرافت دیوارهای مركزی چیدمان را به هم میدوزد؛ یك بازسازی بسیار دقیق از ساختمانهای سانفرانسیسكو با ظروف وارد شده از چین. سرجمع، تأثیرات هم جالب توجه بودند، هم تكاندهنده. این كار به شکل سادهای از هم باز شده است تا پل گلدن گیت، كه از رندههای پنیر و تنگهای آهنی ساخته شده بود، دیده شود. زاویه دید، نمای كمابیش نزدیكی از اهالی سانفرانسیسكو را روشن كرد: آنان میتوانند به شهرشان، كه مانند یك ضیافت در مقابل آنها برپاست، نگاه كنند.
ایستادن در مقابل یا نسبتاً از بالا؛ چیدمان فقط لحظهای برای تأمل را پیشنهاد نمیدهد، بلكه همچنین تمرینی است در مفهوم. این نمونههای ظروف آشپزخانه انتقال حجیمی را در محصولات چینی نشان میدهد، از نوعی سرامیك مخصوص فرهنگ و جغرافیای چینی تا تجارت انبوهی در وسایل ارزان و بینام صادراتی. این ظروف ارزان و ابزار برای بازسازی سانفرانسیسكو است - شهری كه به دست سرپرستهای چینی گلدن مونتین نامیده میشد - شهری كه در سالهای 1800 بر طلا بنیان گذارده شد و امروز با املاك و فناوری جاودانی شده است.
در كاتالوگ نمایشگاه، جف كلی - موزهدار - درباره عظمت و سادگی چیدمان وانگ توضیح میدهد: «همه تصاویر - تركیبات بصریشان - وسیع و عالی است، شبیه آن شهر افسانهای. اما، این حس وسعت در تكراری ظاهراً بیپایان از جزییات بیاهمیت پیدا شده است. درخشش دیگر دنیایی این منظره عریض قوریها و قوطیها كنتراست تیزی دارند با حجم عادی و حتا پست ظروف آشپزی و غذاخوری كه این اثر را میسازد.»
وانگ از ما نخواسته تا میان حقیقت و تقلید یا بدنامی (مرز بین طبیعتی كه تجربه میكنیم و چیزی كه بازسازی میكنیم) بایستیم. برعكس، او از ما خواسته تمركزمان را زیاد كنیم تا تفاوت بین این دو را بهتر ببینیم. با سعی و كوشش و حجم دادن به فرمهای سنگهای اسكولار و با، بازسازی شهرهامان با كاسهها، چاقوها، ظروف. او ما را در مقابل واقعیتهای شهریمان قرار میدهد: حركتهای پایدار، ساختار و نوسازی، ... هر بار كه ما را در برابر مجسمه فریبندهاش قرار دهد.
آثار وانگ بدون بدبینی به بشر یا حس برتری خلق و ظاهر شدهاند. او از ناظران میخواهد كه با دانستن معنا در اثر شركت كنند. وانگ در طول زندگیاش در حال حفر زمینی است كه ما روی آن ایستادهایم، فرهنگهایی كه ما پیدا میكنیم و تأثیر تاریخیمان بر هر دو. آثاری كه در سانفرانسیسكو به نمایش گذاشته شدند، تنها نمونه (تراشه) كوچكی از سنت بزرگی است كه زان وانگ ساخته است؛ حركتی كوچك در زمان.
