علی پروين امروز، سمبل اندوه يك جماعت است...
  
- علی پروین امروز، سمبل اندوه یك جماعت است؛ ملتی كه اسطوره‌شان را در ناپسندترین حالت ممكن تماشا می‌كنند و هر روز به حالش غصه می‌خورند. بر سر سلطان پا برهنه‌ها و زمین‌های خاكی چه آمده است؟ فاتح مطلق قلب‌ها كه قرار بود مرد رویاهای پایین‌شهری‌ها باشد، حالا صاحب ركورد تغییر موضع در كوتاهترین زمان ممكن شده است. درد این زمانه را باید به چه كسی گفت؟ درد روزگاری را كه در آن اسطوره یك ملت، یك هفته هم نمی‌تواند به اصولش وفادار بماند؟ چگونه باور كنیم آقای پروین، این همه رنگ عوض كردن سلطان‌مان را؟!

2- سرمربی سال‌های نه چندان دور پرسپولیس، بلافاصله پس از قطعی شدن ابقای پسرش محمد در این تیم طی گفت‌وگویی حیرت‌انگیز از كاشانی و دایی حمایت كرد و حتی برای روح پدر آنان، آمرزش الهی خواست! تو گویی این همان سلطان نامداری نبود كه همین چند روز پیش فریاد می‌زد: «دیگر یك لحظه هم اجازه نمی‌دهم پسرم در پرسپولیس بماند» و حالا ایده‌اش 180 درجه فرق كرده: «از اول هم دلم نمی‌خواست محمد از پرسپولیس جدا شود!» ما كدام علی پروین را باور كنیم آقای علی پروین؟ شما كه در دوران مربیگری‌تان حد نصاب جدیدی از «دست یا علی» دادن با این و آن را به ثبت رساندید و شما كه خیلی از نزدیكترین‌هایتان معتقدند نمی‌شود به چهره واقعی‌تان دست پیدا كرد... بله، با شما هستیم علی آقا؛ گناه این مردم چیست كه می‌خواهند قهرمان سال‌های جوانی‌شان و اسطوره همه دوران زندگی‌شان، با آنها روراست باشد؟ خودت كدام علی پروین را باور كرده‌ای آقای سلطان؟ همانی را كه خلقی را فرا می‌خواند و پیش چشم‌مان در مذمت سرپرست موقت و سرمربی پرسپولیس سینه چاك می‌دهد یا همینی را كه نیم ساعت بعد از پرسپولیسی ماندن محمد، به جان دایی و كاشانی دعا می‌خواند؟!

3- «تا صدایش می‌زنند، می‌دود. اینكه نشد پروین!» شاید اسطوره‌ها را بهتر از هر كس دیگری اسطوره‌ها بشناسند. این صدای اندوهگین و معترض ناصر حجازی است كه از عمق باورهایش برآمده و به قصد تخطئه پروین قرن بیست و یكم به سمت پیكر سلطان روانه می‌شود. شاید دروازه‌بان تیم‌ملی جام 78 هم كاپیتانش را گم كرده باشد، درست مثل ما كه خیلی ساده سلطان‌مان را از كف دادیم! انگار همین دیروز بود كه اساطیری‌ترین صاحب شماره 7 تاریخ فوتبال ایران، در تنها كنفرانس مطبوعاتی زندگی‌اش جملاتی حیرت‌انگیز بر زبان آورد: «به ما گفتند حمایت كنید، ما هم این كار را كردیم اما بعد از انتخابات دیگر جواب تلفن ما را هم ندادند.» داشتیم علی آقا؟ قهرمان انتخاباتی داشتیم؟ سلطان ما، مردی نبود كه به خاطر جواب تلفن گرفتن، از كسی حمایت كند. شاید هم بود، اما ما نمی‌دانستیم و با همان خشك نشستن‌هایش روی نیمكت، حتی در حساس‌ترین لحظات بازی «كیف» می‌كردیم. كسی چه می‌داند؟!

4- هرگز سخنی به گزافه نگفته‌ایم اگر ادعا كنیم در فوتبال این مملكت، زور هیچ‌كس به علی پروین نمی‌رسید، غیر از خود علی پروین! هیچ احدی نمی‌توانست چهره فروزان درخشان‌ترین هافبك فوتبال ایران را خدشه‌دار كند، غیر از خود او كه تا نفس آخر برای سرمربی ماندن اصرار به خرج داد، كه برای بازگشت به فوتبال، زیر بار «كشك» شدن رفت، كه وقتی از پرسپولیس رانده شد سراغ استیل‌آذین را گرفت، كه وقتی استیل‌آذین هم نشد، به نفت تهران رضایت داد... هیچ‌كس نتوانست علی آقا را درهم بشكند، غیر از خودش كه ده جور حرف در مورد علی دایی زد؛ از «این پسره نمی‌تونه پنج تا روپایی بزنه» تا «دایی اصل جنسه» و از «این آقا با من مشكل داره، نه محمد» تا «خدا پدر دایی را بیامرزه»... بله علی آقا؛ این خودت بودی كه علی پروین را از ما گرفتی. نمی‌بخشیمت سلطان خان!
 
گردآوری: گروه خبر سیمرغ
www.seemorgh.com/news
منبع:fardanews.com