حواشی به وجود آمده درخصوص فیلم «درباره الی» آنقدر پیچیده و متعدد بود تا هر مخاطبی را با حجم بالایی از توقعهای نامعقول درباره چنین فیلمی مواجه كند. تجربه نشان داده در چنین مواقعی اغلب مخاطبان با سطحی از توقع مواجه میشوند كه برآورده نشدن آن میتواند طرفداران چند روز قبل این گونه فیلمها را به مخالفان جدی و منتقد فیلم تبدیل كند.
با چنین توقعی وقتی به تماشای فیلم مینشینیم تا یك سوم اول آن این حس نگرانی وجود دارد و به نظر میرسد كارگردان تلاش كرده تا با ساخت فیلمی از جنس «فیلمهای نامتعارف تقلبی» كه این روزها در سینمای ایران ساخت آن بشدت رواج پیدا كرده مخاطب خود را گمراه كند.
در توضیح این نكته باید به این مساله هم اشاره كرد كه فیلم تا یك سوم اول آن چیزی جز نمایش روابط چند خانواده متوسط شهری كه برای گشت و گذار به شمال كشور آمدهاند، نیست؛ اما دقیقا آنجا كه مخاطب از تماشای این روابط خسته شده و بازی والیبال این جماعت به ظاهر خوش را هم به زور تحمل میكند، ناگهان افتادن پسربچهای خردسال به دریا تمام پیشفرضهای ذهنی مخاطب را به هم میریزد. موضوع غرق شدن كودك چیزی نیست كه مخاطب بتواند بسادگی از كنار آن بگذرد.
این مساله هول و ولای زیادی را در فیلم ایجاد میكند و پرداخت دقیق و سینمایی فرهادی در این صحنه واقعا جان مخاطب را به لبش میرساند اما این همه اتفاقی كه در فیلم رخ داده، نیست. از مقطعی كه شخصیتهای داستان تازه به یاد الی میافتند فیلم روال دیگری را در پیش میگیرد و هول و هراس چند دقیقه قبل جای خود را به ترس بزرگتری میدهد.
از این مقطع به بعد داستان سراغ شخصیتهای دیگری میرود و طی گفتگوهای پرتنشی كه میان آنها شكل میگیرد، مشخص میشود هیچكس چیزی درباره الی نمیداند. نكته جالب این است كه قرار بوده این دختر، عروس این خانواده شود! از این به بعد فرضیههای مختلفی درباره این شخصیت مطرح میشود. آرامش این خانوادههای به ظاهر خوش بسادگی دچار تزلزل میشود وبرهم میریزد. همه چیز رنگ و بویی از «زهر مار» به خود میگیرد و آدمها تلخ و غیرقابل تحمل میشوند.
درباره الی، فیلم پیچیدهای نیست كه برای فهمیدن و درك آن نیاز به خواندن نقدها و مصاحبههای مختلف باشد. این نوشته هم چیزی نیست جز یك نگاه كوتاه و ساده به فیلمی كه پایه و اساس قصه آن بر یك «دروغ» شكل میگیرد و نشان میدهد كه دروغ و مخفی كردن حقیقت میتواند باعث یك فاجعه شود و خانوادهای را متلاشی كند.