به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مدتی پس از انتشار خبر كشف بقایای ارتش كمبوجیه در مصر، دكتر زاهی هواس (Zahi Hawass) ـ دبیر كل ارشد هیأت آثار باستانی مصر ـ در یادداشتی كه در وبلاگی با نام خودش قرار داده، خبرهای منتشرشده در این زمینه را بیاساس و اغفالكننده دانسته است.
او در این وبلاگ آورده است: «لازم است من مردم جهان را در زمینهی اخباری كه بهتازگی در روزنامهها، خبرگزاریها و شبكههای تلویزیونی دربارهی برادران دوقلوی آنجلو (Angelo) و آلفردو (Alfredo) كاستیگلیونی (Castiglioni) كه كشف بقایای ارتش كمبوجیه، پادشاه ایرانی را مطرح كردهاند، آگاه و در همین جا اعلام كنم كه این اخبار بیپایه و اساس و گمراهكننده است.
این دو برادر هیچ پروژهی كاوش باستانشناسی را در محوطهی تاریخی برنیك پانچریسوس (Berenike Panchrysos) در آبادی باهرین (Bahrin) در نزدیكی آبادی سیوا (Siwa) نداشتهاند و پروژهی كاوش در این محوطهی تاریخی از سال 2002 میلادی توسط دكتر پائولو گالو (Paulo Gallo) از دانشگاه تورین آغاز شده است.
برادران كاستیگلیونی هیچ مجوز كاوش باستانشناسی از هیأت آثار باستانی مصر نگرفتهاند. به همین دلیل، هر آن چیزی را كه آنها ادعای كشف آن را دارند، غیرقابل باور است.
هیأت عالی آثار باستانی مصر همچنین اعلام كرد كه اطلاعات لازم را در این زمینه در اختیار نهادهای امنیتی مصر برای اتخاذ اقدامات لازم قرار داده است.»
به گزارش ایسنا، 19 آبانماه امسال خبر كشف بقایای ارتش گمشدهی كمبوجیهی دوم منتشر شد و در آن آمده بود كه دو باستانشناس ایتالیایی با پیدا كردن سلاحهای برنزی، گردنبندهای نقرهیی، گوشواره و صدها استخوان در بخش وسیع و متروكی از صحرای ساهارا در مصر، اعلام كردهاند كه این آثار به ارتش گمشدهی كمبوجیهی دوم تعلق دارند.
پس از آن، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ـ حمید بقایی ـ در نامهای خطاب به رییسجمهور ـ محمود احمدینژاد ـ پیشنهاد كرد، با دستور رییسجمهور، وزارت امور خارجه طی مکاتبه با دفتر حافظ منافع کشور مصر در تهران، جلسهای مشترک را با مسؤولان وزارت امور خارجه، نمایندهی تامالاختیار کشور مصر و نمایندهی این سازمان برگزار كند تا نکات و مسائل مرتبط با این موضوع از نقطهنظر سیاسی و دیپلماتیک بررسی شوند.
در این نامه همچنین پیشنهاد انجام کاوش باستانشناسی در قالب یک گروه متخصص ارائه شد تا با بررسی علمی و تخصصی موضوع توسط پژوهشگران و باستانشناسان، نسبت به انعکاس توانمندیهای فنی و علمی میهن اسلامی در سطح بینالمللی اقدام شود.
رییسجمهور نیز 27 آبانماه در پاسخ به این نامه ضمن اعلام موافقت خود، بیان كرد: در موضوع کشف اخیر لازم است، تلاش کافی در جهت بازبینی زوایا و وقایع تاریخی آن صورت پذیرد و اطلاعرسانی مناسب به ملت ایران و عموم مردم علاقهمند جهان انجام شود. همچنین استفاده از ظرفیتهای کارشناسی ملی در موضوع میراث فرهنگی و بهرهگیری از کارشناسان جهانی و ظرفیتهای دیپلماسی و بینالمللی مورد انتظار است.
دربارهی كشف اخیر در مصر بهنظر میرسد، بهتر است در انتظار بررسی بیشتر كارشناسان بینالمللی و حضور احتمالی گروهی از باستانشناسان ایرانی در منطقهی یادشده بود.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: isna.ir
مطالب پیشنهادی:
بقایای ارتش افسانه ای ایران باستان در مصر پیدا شد!
جوابیه سازمان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی
مسأله این است؛
روزنامه جام جم ایران یا روزنامه جام جم مصر؟!
تاریخ، جایگاه، انقلاب و دستاوردهای ایران از گذشته تا کنون مطمع نظر، توجه و گاه حسادت بسیاری از کشورهای همسایه و غیر همسایه بوده و هست. برای مثال کیست که نداند با وجود ده ها سند و گواه تاریخی، برخی از کشورها، پروژه ناکام عربی سازی خلیج همیشه فارس را در دستور کار داشته و دارند.
کیست که نداند از گذشته تا کنون تلاش های زیادی برای سرقت و مصادره شخصیت های بزرگ تاریخی و علمیایران شده است. در این میان و در حالی که تلاش میشود تا تاریخ این کشور از راه های مختلف اعم از تحریف اسناد تاریخی، توسل به دروغ، جعل اسناد، جنجال های رسانه ای و راه های دیگر سرقت و مصادره شود، وظیفه ما و رسانه های کشور چیست؟
آیا یک رسانه در ایران به خود اجازه میدهد مطلبی در حمایت از عنوان مجعول خلیج عربی به نگارش در آورد؟ پاسخ این پرسش حتی برای آنانکه برای همیشه ترک وطن نیز کرده اند منفی و مذموم است.
آیا یک رسانه در ایران به خود اجازه میدهد که بگوید مولوی ایرانی نبوده است؟ در حالی که حتی طرح این پرسش نیز ذهن هر ایرانی را آزار میدهد.
در چنین فضایی که بیگانگان تلاش میکند، آثار، افتخارات و تاریخ ایران را تحریف و تخریب کنند، خبر میرسد که طی روزهای اخیر بخشی از آثار "ارتش باستانی منتسب به کمبوجیه در کشور مصر " توسط دو باستانشناس ایتالیایی به دست آمد.
پیرو این خبر و با توجه به حساسیت بالای موضوع و وضعیت روابط ایران و مصر، مراتب از طریق سازمان میراث فرهنگی به استحضار ریاست محترم جمهوری رسیده و ایشان نیز دستورات و رهنمودهای لازم برای پیگیری در عالی ترین سطح ممکن را صادر میکنند.
اما در همین حین و با توجه به تلاش های پیدا و پنهان بسیاری از کشورها در تحریف و کتمان تاریخ ایران، یک باستان شناس برجسته عرب مصری در وبلاگ شخصی خود به کل صحت چنین خبری را زیر سوال میبرد.
اینجاست که روزنامه جام جم کشورمان! گویی در کسوت و قبای یک روزنامه مصری ظاهر شده و با ذوق زدگی و آب و تاب خبر مذکور را با تیتری درشت در صفحه نخست خود بازتاب داده و به شکلی تلویحی مستندات و اسناد موجود را نیز به تمسخر میگیرد.
این که چرا و چگونه است که روزنامه جام جم کشورمان! اظهارات این مقام مصری در وبلاگش را سندی متقن دانسته و از آن به شکلی مطلوب استقبال میکند، اما خبرها و مستندات اولیه مبنی بر این کشف تاریخی را پوششی شایسته نمیدهد، موضوعی است که دل هر ایران دوستی را به درد آورده و سوالات و ابهامات زیادی را در اذهان عمومیایجاد میکند.
این که اختلافات سیاسی آیا باید به قیمت تحریف و تمسخر تاریخ کشور و این کشف بزرگ هزینه شود، موضوعی است که مدیران روزنامه جام جم کشورمان باید پاسخ گوی آن باشند.
در خصوص مطلب منتشره در روزنامه جام جم و به قلم فردی که گویی کینه از سازمان میراث فرهنگی در دل دارد، اما پرسش ها و نکات زیادی مطرح است که در ادامه و جهت تنویر افکار عمومیبه برخی از این موارد اشاره خواهد شد. ذکر این نکته نیز ضروری است که نویسنده مطلب مذکور گویی در نوعی عداوت با سازمان میراث فرهنگی به سر میبرد که نظر به اهمیت موضوع و عدم غفلت از اصل ماجرا، باز کردن علل احتمالی این عداوت را به زمان دیگری باید موکول کرد. بدیهی است چنانچه روزنامه جام جم و نویسنده مطلب مذکور علاقه مند به ادامه این بحث باشند، سازمان میراث فرهنگی نیز به طرح مباحث مرتبط با این موضوع در فرصت مقتضی خواهد پرداخت:
1 – جای بسی تعجب و البته تاسف است که روزنامه جام جم کشورمان! چرا و چگونه تمامیمستندات مرتبط از سوی مراجعی چون دانشگاه لچه و حتی مکاتباتی که در این زمینه صورت گرفته است را سانسور میکند. جالب آن که حتی روزنامه جام جم کشورمان! تصاویر و فیلمهای مرتبط به این کشف را که در برخی رسانههای معتبر تخصصی برای بازدید عموم وجود دارد را نیز نادیده گرفته و با ذوق زدگی تنها نظر مخالف با این موضوع را در صفحه نخست خود واتاب داده است.
2 – اما قبل از تشریح هر چه بیشتر ابعاد این ماجرا و تلاشی منطقه ای و فرامنطقه ای برای غارت و قبضه تاریخ و فرهنگ کشورمان برای گردانندگان روزنامه جام جم کشورمان! بد نیست ایشان به این پرسش پاسخ دهند که اگر سازمان میراث فرهنگی هیچ واکنشی به ماجرای کشف اخیر نشان نداده و با بی تفاوتی از کنار این ماجرا عبور میکرد، همین روزنامه جام جم فریاد و فغان وامصیبتا و وا ایرانا سر نمیدادند؟ به راستی جریان این موضع گیری های دوگانه از سوی روزنامه جام جم کشورمان! چیست؟ و ایشان در کدام سو هستند؟
3 – جای بسی تعجب است که چگونه است که نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان!، مطالب مطروحه از سوی باستان شناس مصری را به روی چشم گذاشته و همچون وحی منزل، واژه به واژه منتشر کرده و هیچ شک و شبهه ای هم در آن ندارند؟ به راستی آیا اگر یک روزنامه دو آتشه مصری نیز میخواست به مخالفت و کتمان این کشف بپردازد، رفتاری کاملا مشابه با روزنامه جام جم کشورمان! را انجام نمیداد؟! بد نیست نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان! به این پرسش پاسخ دهند که چرا هیچ اطمینانی به مستندات به دست آمده از سوی دیگر این ماجرا را ندارند و تنها اظهارات باستان شناس مصری که در صحت آن جای شک و شبهه زیادی است را نصب العین قرار داده اند؟
4 – همانطور که پیش از این نیز با انتشار اطلاعیه ای از سوی سازمان میراث فرهنگی اشاره شد، شورای عالی عتیقهجات مصر زیر نظر رئیس جمهور مصر اداره میشود و همین امر نیز میتواند بار سیاسی خاص این ادعاها و تأثیر تعیین کننده فشارهای احتمالی وارده را دو چندان کرده باشد.اما گویی نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان! هیچ اهمیت و توجهی به وضعیت موجود نداشته و شتابزده اظهارات این مقام مصری را انعکاس داده و در حمایت از ایشان به سازمان میراث فرهنگی کشورمان نیز تاخت و تاز کرده و بدتر از آن تذکر هم داده اند که این سازمان بیشتر مراقب ادعاهای تو خالی خود باشد! هزار افسوس و تاسف.
5 – دردناک است که روزنامه جام جم کشورمان! همچون یک روزنامه بیگانه، تلاش وافری به خرج داده تا مثلا مستندات بیشتری را برای رد کشف مذکور گردآوری کرده و در نهایت نیز رهنمود داده اند که سازمان میراث فرهنگی ایران به جای پیگیری مسایلی از این دست برود و به فکر مقابله با غارت میراث فرهنگی کشور خود باشد!!!تکرار این مدعا و اتهام سهل انگاری به سازمان میراث فرهنگی در مبارزه با سرقت آثار تاریخی کشور در حالی همچنان مطرح میشود، که هیچگاه به جز مطالب زرد و ژورنالیستی که عمدتا با اهداف سیاسی محض منتشر میشود، هیچ اطلاعات مشخصی از مدعای روزنامه نگارانی همچون نویسنده مذکور برای کمک به شناسایی فعالیت های از این دست در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار نگرفته است.
6- تصور و باورمان این بود که بعد از اظهارات کاملا غیر رسمیو قابل تردید این مقام مصری، نویسنده علاقه مند! به ایران و روزنامه جام جم کشورمان! نه تنها نسبت به این اظهارات واکنش منفی نشان میدادند، بلکه با اتخاذ رویکردی برخواسته از غرور ملی و تاریخی، از سازمان میراث فرهنگی کشورشان نیز میخواستند که با جدیت بیشتری پیگیر سرنوشت ماجرای مذکور شوند. اما گویی تصورمان در حمایت و دفاع ایشان از یک کشف تاریخی مربوط به کشورمان سخت اشتباه و البته گران بود.
7-در بخش های دیگری از این گزارش کذب و عجولانه، ادعاهای دیگری مطرح شده که به واسطه عدم اشراف نویسنده بر موضوع، عجیب مینماید:
•نوشته اند: «اکنون بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده از سوی غارتگران میراث فرهنگی غیرمجاز کاوش میشوند». در این خصوص تنها به ذکر این نکته بدیهی بسنده میکنیم که رسالت روزنامه نگاری و نیز تعهد و وظیفه ملی اقتضا دارد که خبرنگار محترم، اطلاعات موجود خود را در خصوص «بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده» در اختیار سازمان قرار دهند تا به دلیل عدم ارائه این اطلاعات از سوی دارندگان آن ها، این چنین «بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده از سوی غارتگران میراث فرهنگی غیرمجاز کاوش نشوند».
•در بخشی دیگر از این متن شتاب زده ، آورده شده که «سال گذشته هیچ بودجهای هم از سوی این سازمان برای کاوشهای باستانی در ایران اختصاص داده نشد». جای این پرسش اساسی باقی است که خبرنگار محترم، چطور این چنین مطلق انگارانه و یکسویه، بیش از دو و نیم میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته به بخش کاوش های تخصصی در سال 1387 را نادیده میانگارند و از همین رهگذر، زحمات و خدمات تعداد فراوان و پرشماری از متخصصان و اعضای هیأت علمیو باستان شناسان فعال در این زمینه را منکر میشوند؟ چنین رویکردی، با کدام یک از اصول اولیه اخلاقی و تخصصی روزنامه نگاری مطابقت دارد؟
8- امید آن که روزنامه جام جم کشورمان به جای قرار گرفتن در صف غارتگران و تحریف کنندگان تاریخ و فرهنگ ایران، نسبت به اصلاح رویه موجود اقدام لازم را به عمل آورده و به جای نگرانی و تلاش برای تامین و تایید مدعای برخی مقامات مصری، به حساسیت ها و غرور ملی کشورمان توجه کند.
9- در پایان بسیار به جا بود که روزنامه جام جم در پاسخگویی به باستان شناس عرب برجسته مصری پیش قدم میشد و بر ضرورت حضور هیأت باستان شناسی ایران در این کشور قبل از هر گونه دستکاری در تاریخ و واقعیات تاریخی و حتی احتمال محو آثار به دست آمده و فشار بر دانشگاه لچه برای تأیید سخنان دکتر هواس تأکید میکرد؛ چرا که پس از تلاش به عمل آمده برای انکار خبر کشف آثار سربازان ایرانی در مصر توسط باستان شناس برجسته عرب مصری، سازمان میراث فرهنگی در پیگیری های خود برای اعزام هیأت باستان شناسی مصمم تر شده است.
حسن محسنی
مشاور رییس سازمان و مدیرکل روابط عمومی
داره کل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی
مسأله این است؛
روزنامه جام جم ایران یا روزنامه جام جم مصر؟!
تاریخ، جایگاه، انقلاب و دستاوردهای ایران از گذشته تا کنون مطمع نظر، توجه و گاه حسادت بسیاری از کشورهای همسایه و غیر همسایه بوده و هست. برای مثال کیست که نداند با وجود ده ها سند و گواه تاریخی، برخی از کشورها، پروژه ناکام عربی سازی خلیج همیشه فارس را در دستور کار داشته و دارند.
کیست که نداند از گذشته تا کنون تلاش های زیادی برای سرقت و مصادره شخصیت های بزرگ تاریخی و علمیایران شده است. در این میان و در حالی که تلاش میشود تا تاریخ این کشور از راه های مختلف اعم از تحریف اسناد تاریخی، توسل به دروغ، جعل اسناد، جنجال های رسانه ای و راه های دیگر سرقت و مصادره شود، وظیفه ما و رسانه های کشور چیست؟
آیا یک رسانه در ایران به خود اجازه میدهد مطلبی در حمایت از عنوان مجعول خلیج عربی به نگارش در آورد؟ پاسخ این پرسش حتی برای آنانکه برای همیشه ترک وطن نیز کرده اند منفی و مذموم است.
آیا یک رسانه در ایران به خود اجازه میدهد که بگوید مولوی ایرانی نبوده است؟ در حالی که حتی طرح این پرسش نیز ذهن هر ایرانی را آزار میدهد.
در چنین فضایی که بیگانگان تلاش میکند، آثار، افتخارات و تاریخ ایران را تحریف و تخریب کنند، خبر میرسد که طی روزهای اخیر بخشی از آثار "ارتش باستانی منتسب به کمبوجیه در کشور مصر " توسط دو باستانشناس ایتالیایی به دست آمد.
پیرو این خبر و با توجه به حساسیت بالای موضوع و وضعیت روابط ایران و مصر، مراتب از طریق سازمان میراث فرهنگی به استحضار ریاست محترم جمهوری رسیده و ایشان نیز دستورات و رهنمودهای لازم برای پیگیری در عالی ترین سطح ممکن را صادر میکنند.
اما در همین حین و با توجه به تلاش های پیدا و پنهان بسیاری از کشورها در تحریف و کتمان تاریخ ایران، یک باستان شناس برجسته عرب مصری در وبلاگ شخصی خود به کل صحت چنین خبری را زیر سوال میبرد.
اینجاست که روزنامه جام جم کشورمان! گویی در کسوت و قبای یک روزنامه مصری ظاهر شده و با ذوق زدگی و آب و تاب خبر مذکور را با تیتری درشت در صفحه نخست خود بازتاب داده و به شکلی تلویحی مستندات و اسناد موجود را نیز به تمسخر میگیرد.
این که چرا و چگونه است که روزنامه جام جم کشورمان! اظهارات این مقام مصری در وبلاگش را سندی متقن دانسته و از آن به شکلی مطلوب استقبال میکند، اما خبرها و مستندات اولیه مبنی بر این کشف تاریخی را پوششی شایسته نمیدهد، موضوعی است که دل هر ایران دوستی را به درد آورده و سوالات و ابهامات زیادی را در اذهان عمومیایجاد میکند.
این که اختلافات سیاسی آیا باید به قیمت تحریف و تمسخر تاریخ کشور و این کشف بزرگ هزینه شود، موضوعی است که مدیران روزنامه جام جم کشورمان باید پاسخ گوی آن باشند.
در خصوص مطلب منتشره در روزنامه جام جم و به قلم فردی که گویی کینه از سازمان میراث فرهنگی در دل دارد، اما پرسش ها و نکات زیادی مطرح است که در ادامه و جهت تنویر افکار عمومیبه برخی از این موارد اشاره خواهد شد. ذکر این نکته نیز ضروری است که نویسنده مطلب مذکور گویی در نوعی عداوت با سازمان میراث فرهنگی به سر میبرد که نظر به اهمیت موضوع و عدم غفلت از اصل ماجرا، باز کردن علل احتمالی این عداوت را به زمان دیگری باید موکول کرد. بدیهی است چنانچه روزنامه جام جم و نویسنده مطلب مذکور علاقه مند به ادامه این بحث باشند، سازمان میراث فرهنگی نیز به طرح مباحث مرتبط با این موضوع در فرصت مقتضی خواهد پرداخت:
1 – جای بسی تعجب و البته تاسف است که روزنامه جام جم کشورمان! چرا و چگونه تمامیمستندات مرتبط از سوی مراجعی چون دانشگاه لچه و حتی مکاتباتی که در این زمینه صورت گرفته است را سانسور میکند. جالب آن که حتی روزنامه جام جم کشورمان! تصاویر و فیلمهای مرتبط به این کشف را که در برخی رسانههای معتبر تخصصی برای بازدید عموم وجود دارد را نیز نادیده گرفته و با ذوق زدگی تنها نظر مخالف با این موضوع را در صفحه نخست خود واتاب داده است.
2 – اما قبل از تشریح هر چه بیشتر ابعاد این ماجرا و تلاشی منطقه ای و فرامنطقه ای برای غارت و قبضه تاریخ و فرهنگ کشورمان برای گردانندگان روزنامه جام جم کشورمان! بد نیست ایشان به این پرسش پاسخ دهند که اگر سازمان میراث فرهنگی هیچ واکنشی به ماجرای کشف اخیر نشان نداده و با بی تفاوتی از کنار این ماجرا عبور میکرد، همین روزنامه جام جم فریاد و فغان وامصیبتا و وا ایرانا سر نمیدادند؟ به راستی جریان این موضع گیری های دوگانه از سوی روزنامه جام جم کشورمان! چیست؟ و ایشان در کدام سو هستند؟
3 – جای بسی تعجب است که چگونه است که نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان!، مطالب مطروحه از سوی باستان شناس مصری را به روی چشم گذاشته و همچون وحی منزل، واژه به واژه منتشر کرده و هیچ شک و شبهه ای هم در آن ندارند؟ به راستی آیا اگر یک روزنامه دو آتشه مصری نیز میخواست به مخالفت و کتمان این کشف بپردازد، رفتاری کاملا مشابه با روزنامه جام جم کشورمان! را انجام نمیداد؟! بد نیست نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان! به این پرسش پاسخ دهند که چرا هیچ اطمینانی به مستندات به دست آمده از سوی دیگر این ماجرا را ندارند و تنها اظهارات باستان شناس مصری که در صحت آن جای شک و شبهه زیادی است را نصب العین قرار داده اند؟
4 – همانطور که پیش از این نیز با انتشار اطلاعیه ای از سوی سازمان میراث فرهنگی اشاره شد، شورای عالی عتیقهجات مصر زیر نظر رئیس جمهور مصر اداره میشود و همین امر نیز میتواند بار سیاسی خاص این ادعاها و تأثیر تعیین کننده فشارهای احتمالی وارده را دو چندان کرده باشد.اما گویی نویسنده مطلب مذکور و روزنامه جام جم کشورمان! هیچ اهمیت و توجهی به وضعیت موجود نداشته و شتابزده اظهارات این مقام مصری را انعکاس داده و در حمایت از ایشان به سازمان میراث فرهنگی کشورمان نیز تاخت و تاز کرده و بدتر از آن تذکر هم داده اند که این سازمان بیشتر مراقب ادعاهای تو خالی خود باشد! هزار افسوس و تاسف.
5 – دردناک است که روزنامه جام جم کشورمان! همچون یک روزنامه بیگانه، تلاش وافری به خرج داده تا مثلا مستندات بیشتری را برای رد کشف مذکور گردآوری کرده و در نهایت نیز رهنمود داده اند که سازمان میراث فرهنگی ایران به جای پیگیری مسایلی از این دست برود و به فکر مقابله با غارت میراث فرهنگی کشور خود باشد!!!تکرار این مدعا و اتهام سهل انگاری به سازمان میراث فرهنگی در مبارزه با سرقت آثار تاریخی کشور در حالی همچنان مطرح میشود، که هیچگاه به جز مطالب زرد و ژورنالیستی که عمدتا با اهداف سیاسی محض منتشر میشود، هیچ اطلاعات مشخصی از مدعای روزنامه نگارانی همچون نویسنده مذکور برای کمک به شناسایی فعالیت های از این دست در اختیار سازمان میراث فرهنگی قرار نگرفته است.
6- تصور و باورمان این بود که بعد از اظهارات کاملا غیر رسمیو قابل تردید این مقام مصری، نویسنده علاقه مند! به ایران و روزنامه جام جم کشورمان! نه تنها نسبت به این اظهارات واکنش منفی نشان میدادند، بلکه با اتخاذ رویکردی برخواسته از غرور ملی و تاریخی، از سازمان میراث فرهنگی کشورشان نیز میخواستند که با جدیت بیشتری پیگیر سرنوشت ماجرای مذکور شوند. اما گویی تصورمان در حمایت و دفاع ایشان از یک کشف تاریخی مربوط به کشورمان سخت اشتباه و البته گران بود.
7-در بخش های دیگری از این گزارش کذب و عجولانه، ادعاهای دیگری مطرح شده که به واسطه عدم اشراف نویسنده بر موضوع، عجیب مینماید:
•نوشته اند: «اکنون بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده از سوی غارتگران میراث فرهنگی غیرمجاز کاوش میشوند». در این خصوص تنها به ذکر این نکته بدیهی بسنده میکنیم که رسالت روزنامه نگاری و نیز تعهد و وظیفه ملی اقتضا دارد که خبرنگار محترم، اطلاعات موجود خود را در خصوص «بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده» در اختیار سازمان قرار دهند تا به دلیل عدم ارائه این اطلاعات از سوی دارندگان آن ها، این چنین «بسیاری از محوطههای تاریخی در ایران کاوش نشده از سوی غارتگران میراث فرهنگی غیرمجاز کاوش نشوند».
•در بخشی دیگر از این متن شتاب زده ، آورده شده که «سال گذشته هیچ بودجهای هم از سوی این سازمان برای کاوشهای باستانی در ایران اختصاص داده نشد». جای این پرسش اساسی باقی است که خبرنگار محترم، چطور این چنین مطلق انگارانه و یکسویه، بیش از دو و نیم میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته به بخش کاوش های تخصصی در سال 1387 را نادیده میانگارند و از همین رهگذر، زحمات و خدمات تعداد فراوان و پرشماری از متخصصان و اعضای هیأت علمیو باستان شناسان فعال در این زمینه را منکر میشوند؟ چنین رویکردی، با کدام یک از اصول اولیه اخلاقی و تخصصی روزنامه نگاری مطابقت دارد؟
8- امید آن که روزنامه جام جم کشورمان به جای قرار گرفتن در صف غارتگران و تحریف کنندگان تاریخ و فرهنگ ایران، نسبت به اصلاح رویه موجود اقدام لازم را به عمل آورده و به جای نگرانی و تلاش برای تامین و تایید مدعای برخی مقامات مصری، به حساسیت ها و غرور ملی کشورمان توجه کند.
9- در پایان بسیار به جا بود که روزنامه جام جم در پاسخگویی به باستان شناس عرب برجسته مصری پیش قدم میشد و بر ضرورت حضور هیأت باستان شناسی ایران در این کشور قبل از هر گونه دستکاری در تاریخ و واقعیات تاریخی و حتی احتمال محو آثار به دست آمده و فشار بر دانشگاه لچه برای تأیید سخنان دکتر هواس تأکید میکرد؛ چرا که پس از تلاش به عمل آمده برای انکار خبر کشف آثار سربازان ایرانی در مصر توسط باستان شناس برجسته عرب مصری، سازمان میراث فرهنگی در پیگیری های خود برای اعزام هیأت باستان شناسی مصمم تر شده است.
حسن محسنی
مشاور رییس سازمان و مدیرکل روابط عمومی
داره کل روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی