فرزاد حسنی
بخشی از داستان «راستی، علی عابدینی کجاست؟!» این‌گونه نوشته شده است: «برای لحظه‌ای جدی شد و گفت: مثل یک نسیم بود توی فیلم. همه‌ش در گذر بود و هر جا می‌رسید...
 «من آقام یا الاغ؟!» نخستین مجموعه‌ داستانی فرزاد حسنی است که نویسنده در آن به آسیب شناسی مسایل اجتماعی می پردازد.
به گزارش خبرآنلاین، چاپ چهارم مجموعه داستان «من آقام یا الاغ؟!!» فرزاد حسنی از سوی نشر افراز منتشر شده است. این کتاب که زمستان سال 88 به چاپ رسیده است، سیزده داستان کوتاه دارد که حسنی اغلب داستان‌های این کتاب را متاثر از فضای وبلاگ می‌داند و آنها را «داستانلاگ» می‌نامد.
حسنی در این کتاب که نخستین مجموعه‌ داستانی وی است مسایل اجتماعی را آسیب‌شناسی می‌کند و گریزی به واقعیت‌های تلخ جامعه می‌زند. پشت جلد کتاب نیز برخی هنرمندان و نویسندگان در مورد این مجموعه داستان نظراتی ارایه داده‌اند که از جمله آنها می‌توان به ‌مرضیه برومند‌، ‌توکا نیستانی‌، رضا ناجی، ‌رضا عبداللهی‌، اسدالله امرایی، فاطمه گودرزی و... ‌اشاره کرد. رضا ناجی، برنده جایزه بهترین بازیگر جشنواره برلین (برلیناله) و بازیگر فیلم «آواز گنجشک ها» در یادداشت خود درباره این کتاب نوشته است: «فن داستان نویسی خلاقیت و شجاعت باطنی می خواهد.اگراین خمیرمایه دروجود انسان نباشد، نمی تواند به راحتی قلم را روی کاغذ بچرخاند.فرزاد حسنی با تکیه بر این خمیرمایه با داستان های ساده، روان و البته غافلگیرکننده اش مخاطب را به خواندن کنجکاو و ترغیب می کند. او عاشق سینماست و در این سیزده داستان بخش های پنهانی و ناخودآگاه انسان را به شکلی هنرمندانه و جالب روایت می کند و ما را گاه با خود به عمق آن می کشاند. در این قصه ها شخصیت ها گاه دردهای مشترکی دارند و خواننده را نسبت به محیط اطراف خود برمی انگیزند. برای فرزاد حسنی از درگاه خداوند آرزوی موفقیت دارم».
«از دو زاویه»، «سمیرا»، «میدون سرو»، «تئاتر بلوار»، «بام تهران یا پارک پرواز»، «تردید»، ننویسنده و مرد تنها»، «شک کازابلانکایی» و «پسر سینمایی» نام برخی داستان‌های این کتابند. حسنی در برخی داستان‌های این مجموعه درباره چند شخصیت سینمایی ایرانی و خارجی در حال و هوای داستانی و مخیل نوشته؛ در حالی که لحن او در بخش‌هایی با نگاهی فلسفی و شهودی در‌هم‌آمیخته و این کنکاش تا جایی ادامه یافته که در گوشه‌هایی از متن، وجوهی ناشناخته از شخصیت مورد نظر را ارایه می‌دهد که این ویژگی در داستان «راستی، علی عابدینی کجاست؟» نمود یافته است.
بخشی از داستان «راستی، علی عابدینی کجاست؟!» این‌گونه نوشته شده است: «برای لحظه‌ای جدی شد و گفت: مثل یک نسیم بود توی فیلم. همه‌ش در گذر بود و هر جا می‌رسید هامون نبود. همیشه هامون چند قدم ازش عقب‌تر بود...بعد به من نگاهی انداخت و گفت: فکر می‌کنی باید حسابی غرق بشیم تا یکی مثل علی عابدینی، ‌تو آخرین لحظه ها پیدامون کنه و لاشمونو از آب بکشه بیرون و بعدش تازه راه رو رسم زندگی رو یادمون بده؟! وقتی که خوب له شدیم تو زندگی،‌چه فایده داره زنده موندن، چه فایده داره مرشد و راهنما؟ هان!»
فرزاد حسنی درباره این کتاب می‌گوید: «در این مجموعه اصول کلاسیک داستان‌نویسی را کمتر مد نظر داشتم. در این کار ویژگی‌هایی وجود دارد که شاید حاصل یک کار تجربی باشد و با توضیحی دیگر تا حد زیادی از علاقه‌ام به سینما نشات می‌گیرد».
وی این داستان‌ها را برآمده از فضای وبلاگ می‌داند و به همین دلیل به این داستان‌ها را با عنوان «داستانلاگ» می‌نامد و گمان می‌کند توانسته با مخاطبانی که از خواندن مطالب و یادداشت و یا روزنوشت‌های وبلاگی لذت می‌برند ارتباط خوبی برقرار کند و حالا نوشته‌های خود را در فضا و رسانه ای جدید یعنی کتاب در اختیار مخاطبان قرار داده است.
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: khabaronline.ir