روایت آزاده اخلاقی از مرگ دکتر شریعتی
بی تردید، علی شریعتی یکی از مهم ترین و تاثیر گزارترین چهره های معاصر ایران است. از تاثیر گذاری وی همین بس که پس از گذشت 4 دهه از درگذشت او، هنوز گفتمان،جملات و نوع اندیشه اش در تمام سطوح جامعه، نقل هر محفلی است. شریعتی که اندیشه ها و افکارش موجی از جریان روشنفکری را در دوره سکوت و خفقان سلطه دیکتاتوری در ایران به راه انداخت، همواره با آثار و کتاب هایش شناخته می شود. کتاب هایی که هنوز پس از گذشت سال ها، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار می گیرد. پر بیراه نگفته ایم اگر بپذیریم، بسیاری با کویر و نثر شگفت انگیزش روزها و شب ها را دگرگون گذراندند. با وجود برگزاری جلسات و بزرگداشت ها و یادمان های متعدد برای این شخصیت برجسته، همچنان برای طرح مباحث دیگری از زوایای پنهان اندیشه شریعتی جای بحث و گفتگو فراهم است.
پس از مرگ غریبانه اش در واپسین سال قبل از انقلاب، موج اظهار نظرها و سوگیری های جناحی در مورد این چهره برجسته، بیش از پیش بر محجور ماندن اندیشه و قلم شریعتی افزود. زیست و مرگ شریعتی در جامعه بازخوردهای متنوعی داشت و هر شخصیتی با توانایی ها و جهان بینی منحصر به خودش، در صدد ادای دین به شریعتی برآمد. یکی از این ادای دین ها و به نوعی یادمان ها برای دکتر شریعتی، اثر خلاقانه هنرمند معاصر آزاده اخلاقی است. این هنرمند در مجموعه عکسی با عنوان "روایت یک شاهد عینی" به بازسازی صحنه مرگ دکتر شریعتی می پردازد. با وجود اینکه در عالم واقع نیز، چگونگی درگذشت شریعتی و جزئیات آن به روشنی معلوم نیست، هنرمند در این بازنمایی خلاقانه و تاثیرگذرار نیز بیش از آن که به نوع و چگونگی مرگ شریعتی بپردازد، بیشتر روایت گر حزن و غریبانگی موجور در میان اطرافیان شریعتی است.
فضای عکس آکنده از هراس و بهت اطرافیان است و مرگ او را به عنوان ضربه ای سهمگین برای همسر و فرزندانش به تصویر می کشد. شخصیت ها در تصویر پرییشان و آشفته گویا هنوز فاجعه رخ داده را باور ندارند. از نکات جالب در این عکس بازسازی شده، حضور فعال هنرمند در تصویر است، آزاده اخلاقی که با شال قرمز رنگ در تصویر دیده می شود، در مقام ناظری مهربان، به تسلای بازماندگان شریعتی می پردازد.
بازسازی صحنه مرگ دکتر شریعتی اثر آزاده اخلاقی
آزاده اخلاقی در نمایشگاه، توضیحاتی را برای عکس ارائه کرده است:
علی شریعتی در ۳۰ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان میگذشت، در ساوتهمپتون درگذشت. دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی به دلیل نداشتن سابقهی بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر مشکوک بود. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری میشود و خانوادهاش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.
بخشی از روایت سروش درباره مرگ علی شریعتی:
بیمارستان ساوت همپتن، یک گزارش مفصل طبی در باب مرگ دکتر ارائه کرد و در آن گفته بود چیز مشکوکی دیده نشده است و مرگ او مثلا بر اثر به قتل رسیدن، دسیسه، زهر، دشنه و چیزی از این قبیل نبوده و به نظر میآید که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است; مرگ طبیعی یعنی با سکته. اتفاقا همان روزی که به ساوت همپتن رفته بودیم و برای اولین بار با جای خالی مرحوم شریعتی روبه رو شدیم و بعدا به بیمارستان رفتیم، در همان اتاقی که مرحوم دکتر خوابیده بود، سطلی بود که شاید در آن، نزدیک به ۴۰ تا ته سیگار بود یعنی در همان مدت کوتاه، مرحوم دکتر مقدار زیادی سیگار کشیده بود. طبیبان مجلس ما بهتر از من میدانند که در حالت عصبی شدید و با آن فشاری که دکتر، در آن روزها، در آن قرار داشت، امکان چنین رخدادی وجود داشته است، خصوصا این که شب قبل از حادثه مرحوم شریعتی به فرودگاه هیثرو رفته بود چون قرار بود دختران او بیایند، همه مسافران آمده بودند الا دختران او. دوست ما نقل میکرد که فوق العاده مضطرب شده بود. چون خانمش از تهران تلفنی به او گفته بود که دخترها از گمرک و قسمت کنترل گذرنامه گذشتهاند و به طرف هواپیما رفتهاند. وقتی دخترها نیامده بودند، او شدیدا مضطرب شده بود که مبادا دوباره حیلهای در کار بوده و به نام سوار شدن هواپیما، دخترکها را هدایت کردهاند و به جای دیگری بردهاند و مثلا آنها را گروگان گرفتهاند یا زندان انداختهاند. همه این فکرها از سر او گذشته بود و او را فوقالعاده درپیچیده بود. البته دخترها آمده بودند و با او به ساوت همپتن رفته بودند. این فشارها بوده و بعد هم این همه سیگار مصرف شده بود که من گمان میکنم به بهترین وجهی میتواند علت یک سکته قلبی ناگهانی را توضیح بدهد.
نویسنده: فاطمه بوربور
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ