حجم خدماتی که در این کتابخانه ارائه می‌شود (و همگی هم به رایگان)، آن قدر زیاد و کیفیت و تنوع‌شان آن قدر هیجان‌انگیز بود که تصمیم گرفتیم مطلب دوباره‌ای درباره...

 
کتاب با نون اضافه
یک روز با رئیس کتابخانه ملی در بهشت کتاب‌بازهای ایران.
در شماره 215 بود که اینفوگرافی‌ای از کتابخانه ملی رفتیم و توضیحاتی در مورد نحوه استفاده از این بزرگ‌ترین کتابخانه کشور دادیم. به یک هفته نکشیده بود که آقای اشعری، رئیس محترم کتابخانه ملی، به خاطر آن مطلب تشکر کردند و البته تذکر دادند که آن مطلب همه خدمات ملی را منعکس نکرده است. قراری گذاشتیم و شنبه روزی بود که بدون شال و کلاه کردن رفتیم برای پس دادن دیدار رئیس کتابخانه ملی. توی این بازدید شش ساعته، آقای اشعری پا به پای ما جوان‌ترها آمد و تقریبا ً همه جای کتابخانه، امکانات و خدماتش را به ما معرفی کرد. دیدیم که بله، حق با دوستان کتابخانه ملی است. حجم خدماتی که در این کتابخانه ارائه می‌شود (و همگی هم به رایگان)، آن قدر زیاد و کیفیت و تنوع‌شان آن قدر هیجان‌انگیز بود که تصمیم گرفتیم مطلب دوباره‌ای درباره کتابخانه ملی کار کنیم و شما را هم در هیجان بازدیدمان شریک کنیم. اگر شما هم بعد از خواندن این پرونده، هیجان خون‌تان زد بالا و میل سر زدن به کتابخانه ملی در دل‌تان زنده شد، معلوم است که ما در کارمان موفق شده‌ایم. اگر هم این طور نبود، باز زود قضاوت نکنید، خودتان یک تک پا تا ایستگاه مترو میرداماد که بروید و با 200 تومان خودتان را به کتابخانه ملی برسانید، می‌فهمید که ما بیخودی شلوغش نکرده‌ایم.

 این کتاب‌ها حافظه ملی ما هستند
علی اکبر اشعری رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی از ریز و درشت این کتابخانه برای‌مان می‌گوید.
آن قدر چیزهای جالب و دیدنی ای در کتابخانه ملی وجود دارد که حتی اگر بخواهی شش ساعت هم پا به پای آقای اشعری راهروها و حیاط‌های آن را قدم بزنی و به همه جای آن سرک بکشی، باز هم تمام نمی‌شود؛ از معماری جالب و زیبای کتابخانه که تلفیقی از معماری سنتی و مدرن است گرفته تا کتاب‌های خطی و نایابی که نمونه‌اش را هیچ جای دیگر نمی‌توانی ببینی. هر کدام از این‌ها هم برای خودش یک مثنوی داستان دارد؛ برای همین هم نمی‌شد از کنارشان به راحتی گذشت. از لا به لای قفسه‌های انبوه کتابخانه ملی که رد می‌شوی، کتاب‌های خطی و قدیمی‌ای که قدمت بعضی‌هایشان به چند قرن می‌رسد را که می‌بینی یا تابلوهای نقاشی و آثار هنری‌ای که ایرانی‌ها خلق کرده‌اند تماشا می‌کنی، آن وقت خیلی راحت‌تر به ایرانی بودنت افتخار می‌کنی. شاید اولین فایده کتابخانه ملی در هر کشوری همین باشد که فرهنگ و تمدن یک کشور را نشان می‌دهد. کتابخانه ملی ما هم از نظر تنوع موضوعات و تعداد کتاب‌ها جزء ده کشور اول دنیاست. خیلی از کتاب‌هایی که در این محفظه‌های شیشه‌ای نگهداری می‌شوند، نمونه‌شان هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شود. همه اینها را می‌شود از صحبت‌های آقای اشعری که حالا چهار سالی می‌شود رئیس کتابخانه ملی است، متوجه شد؛ مرد 56 ساله ای که شش ساعت بدون خستگی پا به پای ما آمد تا تمام دیدنی‌های کتابخانه ملی را به ما نشان دهد. آقای اشعری می‌گوید که ارزش کتابخانه ملی به این است که خلاصه‌ای از فرهنگ و تمدن ما را در خود دارد و حافظه ملی ما محسوب می‌شود. اینها را می‌شود از 26 هزار و 500 جلد کتاب خطی، 28 هزار و 200 کتاب چاپ سنگی و یک میلیون و 100 هزار سند ملی‌ای که در مخزن کتابخانه نگهداری می‌شود فهمید. اینها به جز کلی فیلم، نوار، عکس، نقشه، مجسمه، تابلو نقاشی، اسناد دولتی و هزار جور چیز دیگر است که در کتابخانه ملی نگهداری می‌شوند.

شهر فرنگ، از همه رنگ
شاید شما هم شنیده باشید هر کتابی که در سرتاسر ایران چاپ می‌شود، دو نسخه اش یکراست می‌رود کتابخانه ملی؛ برای همین هر کتابی را که فکرش را بکنید و در چند سال گذشته چاپ شده باشد، می‌توانید در کتابخانه ملی پیدا کنید. یک فرق اساسی هم کتابخانه ملی با بقیه کتابخانه‌های دیگر هم در همین است. در اینجا بیشترین تنوع وجود دارد و در هر موضوعی که شما فکرش را بکنید، می‌توانید کتاب پیدا کنید. چند سالی هم هست که اقلام دیگری که قابل نشر هستند مثل فیلم و آلبوم‌های موسیقی باید دو نسخه شان به کتابخانه ملی برود؛ برای همین در کنار آثار مکتوب یک گنجینه بزرگ از آثار صوتی و تصویری هم نگهداری می‌شود. اینها را آقای اشعری در راهروهای مخزن کتابخانه ملی که چیزی حدود 600 هزار جلد کتاب در ان نگهداری می‌شود، می‌گویند: «ما چند وظیفه اصلی داریم که در قانون کتابخانه ملی وجود دارند؛ یکی از آنها گردآوری تمام آثار فارسی از سراسر دنیاست، یکی دیگر هم جمع آوری و نگهداری آثاری است که مربوط به ایران و فرهنگ ایرانی است؛ به علاوه ما تمام کتاب‌های مرجع را از سراسر دنیا جمع آوری می‌کنیم؛ همین طور کتاب‌های مهم و پر مخاطبی را که به زبان‌های مختلف دنیا نوشته شده اند، خریداری می‌کنیم. ما برای جمع‌آوری این کتاب‌ها همه راه‌ها را امتحان می‌کنیم. گاهی اوقات بعضی آثار را با کتابخانه‌های بزرگ کشورهای دیگر مبادله می‌کنیم؛ گاهی هم به دلالانی که کارشان خرید و فروش کتاب‌های قیمتی است، سفارش می‌دهیم تا این کتاب‌ها را برای‌مان تهیه کنند. حتی اگر نتوانیم اصل کتاب را بگیریم، حتما ً نسخه‌های دیجیتالی آنها را تهیه می‌کنیم». خیلی اوقات هم اشخاص کتابخانه‌هایشان را به کتابخانه ملی هدیه می‌کنند یا مایلند به کتابخانه بفروشند. شاید یادتان باشد همین چند وقت پیش یک نفر یک قرآن طلاکوب و تهذیب را با قیمت 650 میلیون تومان به کتابخانه ملی فروخت. البته قیمت اصلی این کتاب دو میلیارد تومان بوده ولی چون طرف دوست داشت کتاب در ایران بماند، آن را زیر قیمت فروخت.

کتاب به وقت جوانی
 
 بیشتر کسانی که به کتابخانه مراجعه می‌کنند، جوان هستند. در اینجا هر طرف را که نگاه می‌کنی، جوان‌های 20 تا 30 ساله نشسته‌اند و مشغول مطالعه هستند. با این که امکانات کتابخانه ملی برای کسانی طراحی و آماده شده که برای تحقیق و پژوهش به اینجا می‌آیند اما فقط این عده ده درصد جمعیت مراجعه کننده به کتابخانه ملی را تشکیل می‌دهند. البته آقای اشعری خودش از این قضیه اصلا ً ناراحت نیست و می‌گوید سعی‌شان بر این است که تعداد مراجعان و اعضا را بیشتر کنند چون با این کار تعداد افرادی که بین آن ده درصد قرار دارند و برای تحقیق و پژوهش می‌آیند هم بیشتر می‌شود. آقای اشعری می‌گوید بیشتر کسانی که به اینا مراجعه می‌کنند، دانشجویانی هستند که برای آزمون کارشناسی ارشد و دکترا درس می‌خوانند؛ «به هر حال ما تمام امکانات لازم را برای این که جوان‌ها برای کار پژوهشی به اینجا بیایند، آماده کرده‌ایم؛ دیگر با خود جوان‌هاست که از این امکانات استفاده کامل را ببرند».

حتی کتاب‌های هیتلر
 
 در بین راه خیلی از دوستان آقای اشعری همراه ما می‌شوند تا توضیحاتی را که لازم است، درباره بخش‌های مختلف کتابخانه به ما بدهند؛ افرادی که چندین و چند سال است که در کتابخانه ملی فعالیت می‌کنند و تنها سه روز در سال تعطیلی دارند. البته همه آنها بیشتر تغییر و تحولات کتابخانه ملی را در این چهار سال اخیر می‌دانند. می‌گویند در این دوره ساختمان کتابخانه ملی تکمیل شد و تمام کتاب‌ها از ساختمان 30 تیر که بسیار قدیمی ‌بود و فضای کوچکی هم داشت، به اینجا منتقل شدند؛ حتی یک تعداد از کتاب‌ها مثل کتاب‌هایی که هیتلر به ایران هدیه کرده بود و به علت فضای کم نمی‌شد از آنها در ساختمان قبلی نگهداری کرد.     
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری جوان/ شماره 221
 بازنشر اختصاصی سیمرغ

مطالب پیشنهادی:
آماری تامل برانگیز در باب میزان سرانه مطالعه ایرانی‌ها
کتاب‌هایی که خواندنشان در معتبرترین رسانه‌ها توصیه شده است
کدام تصحیح دیوان حافظ را بخریم!؟
جنجال برانگیزترین کتابهای جهان!!
داستان‌های حکیمانه را بیشتر بشناسیم؟!