دوسالانه ونیز
درست به همین دلیل است كه آنجلو نیز با چكش روی چند تا از آیینه‌ها می‌كوبد. وی این كار را یك حركت تسكین‌آمیز می‌داند كه تلق‌تولوق صدا می‌كند و به این ترتیب...
 
كشور چكمه‌ای این روزها میزبان پنجاه و سومین دوسالانه ونیز، بزرگ‌ترین، مهم‌ترین و قدیمی‌ترین نمایشگاه هنرهای تجسمی در سراسر جهان است.
 
در این دوره كه برای نخستین بار از جمهوری اسلامی ایران به‌صورت رسمی برای حضور در دوسالانه ونیز دعوت به عمل آمد، هنرمندان كشورمان درخشش چشمگیری از خود نشان دادند به‌طور‌ی‌كه بنا بر گزارش‌های منتشره در هفته‌های اخیر، غرفه ایران از همان آغاز با استقبال قابل‌توجهی روبه‌رو شده است. ایرج اسكندری هنرمند نقاش كشورمان با 8 تابلو نقاشی، حمیدرضا آویشی هنرمند مجسمه‌ساز با 3 اثر مجسمه با عنوان‌های آدم و حوا، گفت‌وگوی تمدن‌ها و سیمرغ و صداقت جباری هنرمند نقاش و خوشنویس با 5 اثر نقاشی خط در این دوسالانه حضور جدی دارند. مطلب پیش رو را كه ترجمه گزارش خبرنگار یكی از نشریات آلمان از این دوسالانه است با هم می‌خوانیم.
و دنیا باید همان بیرون بماند؛ با همه گرما و گرد و خاك‌‌اش با همه پچ‌پچ كردن‌های بازدیدكنندگانش و با همه ماجراهایی كه دوسالانه ونیز امسال به راه انداخته است. فقط تاریكی و آرامش اجازه ورود دارد. درون یك فضای بلند، درست وسط 4 ستون آجری قدیمی، بافته ظریفی از نور با تارو پودی طلایی به چشم می‌خورد؛ درست مانند آنكه اشعه‌های خورشید درون یك جنگل مه گرفته تابیده باشد. این اثر جذاب به هنرمند برزیلی لیگیا پاپ تعلق دارد؛ البته هیچ كس نمی‌تواند این اثر را با دست لمس كند.
به‌طور مداوم اشعه‌های طلایی جدیدی از دل تاریكی ظاهر شده و دوباره در تاریكی ناپدید می‌شوند بستگی به این دارد كه از كدام زاویه به آن نگاه كنی. اما نكته جالب اینكه، در تمام مدت تماشای این اثر، گویی به ماهیت هنر می‌نگری به اینكه هنر چگونه پدید می‌آید و چگونه در چشمان ما ظاهر می‌شود و این همان چیزی است كه دوسالانه امسال بدان پرداخته و در عنوان خود آن‌را یدك می‌كشد؛ ساختن دنیا.
 
ممكن است در نگاه اول كمی لوس و بی‌مزه به‌نظر برسد و چنین تصور شود كه نمایشگاه ونیز هم به شركت تجاری چیپو (فروشگاه‌های زنجیره‌ای درآلمان) پیوسته است كه هر هفته به مشتریان خود قول یك دنیای جدید می‌دهند اما خوشبختانه هیات امنای نمایشگاه امسال یعنی دانیل بیرن باوم و یوخن فولتس از خطر شعار و كلی‌بافی در امان مانده‌اند چرا كه دوسالانه آنها از راه ایجاد حیرت و شگفتی روزگار خود را می‌گذراند؛ به عبارت دیگر از راه مطرح كردن این پرسش حیرت‌انگیز كه ما چگونه به دنیا می‌آییم و جهان‌بینی ما چگونه شكل می‌گیرد؟ و بر عكس دنیا چگونه تحت ‌تأثیر این تصویر قرار می‌گیرد؟ نخ‌های طلایی لیگیا پاپ پاسخ این پرسش‌ها را با پارادوكس می‌دهد: اشعه‌های او فقط سوسو نمی‌زند بلكه رفته‌رفته شدت گرفته و مربع‌های بلندی با دیوار‌های نوری روی زمین تشكیل می‌دهد.
گویا این هنرمند قصد دارد برای ما از سحرآمیز بودن عقل سخن بگوید؛ از مسیرهای اسرار آمیزی كه ما را به سمت الگوهای نظم در جهان پیش می‌برد. به عقیده كارشناسان آثار ارائه شده در دوسالانه امسال به‌نظر می‌رسد از 3مقوله واهمه‌ای ندارند: جذابیت، تاثیر‌گذاری و اندیشه. درست در سالن دوم، پس از پشت سرگذاشتن صحنه خلقت لیگیا پاپ، بازدید‌كنندگان با نوعی فرار روبه‌رو می‌شوند؛ میشل آنجلو یكی از استادان كهنه كار 12 آیینه در این سالن آویزان كرده است.
این هنرمند می‌خواهد بگوید این آیینه‌ها در واقع نقاشی‌هایی هستند كه با نگریستن در آنها به‌وجود خود پی می‌بریم همانطور كه روزگاری در باغ عدن از وجود خویش آگاه شده‌ایم. وقتی متفكرانه در مقابل آیینه‌ها ایستاده و به‌خود می‌نگری احساس می‌كنی چیزی در هم می‌شكند طوری كه نمی‌توان بیشتر از چند‌لحظه در افكار خود غوطه ور ماند.
 
درست به همین دلیل است كه آنجلو نیز با چكش روی چند تا از آیینه‌ها می‌كوبد. وی این كار را یك حركت تسكین‌آمیز می‌داند كه تلق‌تولوق صدا می‌كند و به این ترتیب آیینه‌ای كه تا ابد بی‌عیب و نقص به‌نظر می‌رسید یكباره شكافته می‌شود و بازدید‌كنندگان متوجه می‌شوند كه چقدر تماشا كردن خویش در خرده شیشه‌های آیینه برایشان لذت‌بخش است. برای برخی از بازدید‌كنندگان نیز تماشای این صحنه، شاعرانه و گاهی بسیار مبهم به‌نظر می‌رسد.
برخی از بازدید‌كنندگان امسال انتظار دیدن یك دوسالانه اعتراض‌آمیز داشتند كه در آن بحران مالی جهان یك شكل هنری به‌خود گرفته باشد و این در حالی است كه هیات امنای دو سالانه امسال كوچك‌ترین قدمی در این راستا بر نداشته‌اند و گویا قصد چنین كاری را هم ندارند. بیرن باوم ، فولتس و تیم او ترجیح می‌دهند در آرامش نشاط بخشی به این تمرین بپردازند كه چطور می‌توانند به نیروی هنر اعتماد داشته باشند. این نیرو را می‌توان در فضاهایی مانند آنچه هنرمند جوان چینی چو یان خلق كرده است، دید.
 
در یك فضای سایه وار كم نور نقاط و ارقام با رنگ‌های سبز، قرمز و زرد در تاریكی می‌درخشند. چندین رادیو ، یخچال و رایانه در وضعیت كم مصرف قرارگرفته و متوقف شده‌اند و چون متوقف هستند علاقه ما را به تخیل و به اینكه چه می‌شد اگر... بیدار می‌كنند به‌طوری‌كه بازدید‌كنندگان این صحنه بلافاصله این پرسش برایشان مطرح می‌شود كه اگر دستگاه‌ها روشن شوند این فضا چه شكلی پیدا خواهد كرد؟
و یا چه می‌شد اگر ما كابل دستگاه را برای همیشه قطع می‌كردیم؟ به عقیده كارشناسان این همان نیروی تخیل است كه ما را به چنین فضا‌های احساسی و فكری می‌كشاند نیرویی كه دوسالانه امسال با قدرت هر چه تمام‌تر آن را در دسترس قرارداده است؛ همان نیرویی كه گاه بچگانه و مضحك و گاه بی‌معنی به‌نظر می‌رسد، درست مانند همان چیزی كه هنرمند اهل لهستان الكساندرا میر خلق كرده است.
خانم میر یك میلیون كارت پستال با مناظر طبیعت، از ساحل و آب گرفته تا فیل‌های لب گودال‌های پر از گل و لای و بنادر صنعتی چاپ كرده و همه این كارت‌ها را با كلمه ونیز آراسته است. بسیاری از بازدید‌كنندگان این اثر در حالی‌كه لبخند می‌زنند كیف‌های خود را پر از كارت‌پستال‌های خانم میر می‌كنند البته آنها باید هم این كار را بكنند چون از قرار معلوم بازدیدكنندگان، كارت‌پستال‌ها را با خود برده و برای یكدیگر ارسال می‌كنند تا مثلا یك نوع جنگ تصاویر ایجاد شود!
دوسالانه ونیز كه 16 خرداد ماه 88 افتتاح شده به‌مدت 6 ماه در شهر ونیز ایتالیا دایر خواهدبود.
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture
منبع: hamshahrionline.ir
 
مطالب پیشنهادی:
افسانه‌ای كه افسانه نبود!
می‌خواهم باور کنم
گزارش نخستین جشنواره تجسمی فجر
گزارشی از نمایشگاه منتخب نسل نو
بزرگ‌ترین نمایشگاه و بازار هنری عكس دنیا در سال 2008