حبیب داناییفرد هنرمندی که قرآن را بر روی سفال نوشتهاست از مشکلات هنرمندان برای زندگی سخن میگوید
هنرمند سختی میکشد؛ معاون وزیر تقلید میکند؛ مافیا سود میبرد
حبیب داناییفرد هنرمندی است که قرآن سفالی آن چندی پیش رونمایی شد. این قرآن از آن جهت شگفتانگیز است که روی ورقههایی از سفال به ضخامت ۴ میلیمتر نوشتهشده است.
حبیب دانایی فرد در اینباره میگوید:
«نوشتن جزء اول قرآن مجید برای من ۹ ماه طول کشید، ۹ ماه کار شبانه روزی؛ خط این قرآن عثمان طه است و با تیغ جراحی آن را بر روی ورقه سفال نوشتهام.»
این هنرمند برگههای سفالی را که آماده میکند آن را به کارگاه یکی از دوستانش در شهرستان دیگری میبرد تا در کوره بگذارد:
«در آنجا ۲۴ ساعت بالای کوره ایستادم. سفالها در دمای ۹۶۰ درجه میپختند و انگار من هم که ۲۴ ساعت بالای سر کوره بودم، پخته شدهام. بعد از اینکه نوشتن بر یک روی برگهها تمام میشد ادامه کار نوشتن را بر روی دیگر برگه سفال ادامه میدادم که بسیار دشوارتر یود. همه تیغهای جراحی که ابزار نوشتنم بود را یادگاری نگه داشتهام.»
یک جز قرآن در نهایت ۱۳ برگه شده است و دانایی فرد تصمیم دارد اگر بتواند باقی قرآن را نیز بنویسد.
دانایی فرد که اهل سنگسر یا مهدیشهر در استان سمنان است و در همین شهر نیز زندگی میکند در مورد خودش و آغاز سفالگری میگوید:
تا دوم راهنمایی با نیشگون مادرم و اردنگی پدرم درس خواندم، بعد از آن مدرسه را رها کردم. من به کار هنری علاقه مند بودم. پدرم معمار بود، در کنار او کار معماری را یاد گرفتم. گچبری و آیینه کاری را نیز آموختم و در مرمت برخی بناها همانند بنای هتل سنگسر، کار مرمت آیینه کاری ها را انجام دادم. بعد از مدتی به خاطر کار با گچ و چسب آیینهکاری دچار بیماری پوستی شدم و از آن پس یعنی در سال ۷۳ به سمت سفال رفتم.
در آموختن سفال شاگردی کسی را نکردم و در سالهای ۷۳ و ۷۴ خودم روی نقوش برجسته کار کردم به صورت کندهکاری روی خود اثر در زمانی که اثر خام است کار کردم که این تکنیک یک نوآوری به حساب میآمد. در زمان ساسانیان هم گویا این تکنیک استفاده شده است.
اولین کارم، کوزه خیام نام داشت، یک کوزه خام را از یک صنعتگر در سمنان خریدم در هنگام خداحافظی من که تازه کار بودم از سازنده کوزه پرسیدم اسم این کوزه چیست، او به متلک به من گفت کوزه خیام، کوزه را به سنگسر آوردم و چهره خیام را بر روی آن کنده کاری کردم و در قرینه آن این شعر خیام را بر روی کوزه کندم:
در کارگه کوزهگری رفتم دوش | دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش | کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش
کوزه خیام را به نماینده شهرمان در آن سالها به مناسبت پیروزیش هدیه کردم.
او ادامه میدهد: «در طول این سالها آموزش سفال هم دادهام، فرزندانم نیز از من مجسمهسازی را یاد گرفتند و اکنون کار محیطی انجام میدهند. بچهها ترجیح میدهند در حوزه تجاری این کار فعالیت کنند چرا که سختیهای مرا برای کار هنری دیدهاند.
گاهی در زمانی که بچهها کوچک بودند، آنقدر اذیت شدم که میخواستم همه کارهایم را در چاه بریزم. خانوادهام واقعا اذیت شدند. بعضیها میگفتند به جای گل بازی دنبال کاری برو، اما بالاخره همه چیز رو به بهبودی رفت و شرایط خوب شد.
هرچند همیشه هنرمندانی هستند که در زمان خلق کار هنری، تحت فشار مالی قرار میگیرند، آنقدر که حتی شام شب ندارند، آیا دولت و متولیان هنر نباید از آنها حتی در حد یک حقوق ساده حمایت کنند؟ و حتی بعد از آن هم سهم خود را از اثر هنری خلق شده بردارند. این مشکلات در کشور ما وجود دارد چرا که ما در اینجا با مافیای هنر روبرو هستیم، هنرمندی مدتها زحمت میکشد تا اثری را خلق کند اما سود کار را کپی کننده کار و مافیا میبرد.»
حبیب داناییفرد هنرمند سفالگر سنگسر
دانایی فرد راه حل این مشکلات را در این میبیند که یک هنرمند که سختی کشیده و هنر را درک میکند در جای سمتهای رسمی مربوط به هنر کشور بنشیند: «بارها شده که دیدهایم یک معاون وزیر در جمعی که آثار هنری وجود دارد نگاه میکند تا ببیند بقیه که در جمع هستند چه میکنند تا او هم همان کار را در واکنش به یک اثر هنری نشان دهد. در حالی که متولی هنر خودش باید هنر را بشناسد و قادر به درک اثر هنری باشد.»
صحبتهای دانایی فرد تمام میشود، در کنارش یکی از آثار حجمی انتزاعی او خودنمایی میکند: «برای ساخت این اثر از کویر الهام گرفتهام، این اثر میخواهد بگوید که هیچ بن بستی وجود ندارد.»
بیشتر بدانید : معرفی و تاریخچه سفالگری
بیشتر بدانید : هنر سفالگری و سرامیک کاری با متد جدید
بیشتر بدانید : مناطق مهم سفالگرى در ايران
بیشتر بدانید : سفالگری در لالجین (گزارش تصويرى)
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: chamedanmag.ir