عشق را دیدم زبانش سرخ بود
قبل از «طلا و مس» چه فیلمهایی در سینمای ایران توانسته اند تصویر مناسبی از عشق زن و شوهرهای ایرانی نشان بدهند؟
در سینمای ایران معدود فیلمهایی که به رابطه عاشقانه و احساسات پاک میان زن و شوهر پرداخته اند معمولا یا پایان دلخراشی داشته اند و یا دو شخصیت نامتعارف را در مرکز داستان قرار داده اند. «شب یلدای» (کیومرث پوراحمد) که یکی از بهترین و نوستالژیک ترین عاشقانههای تاریخ سینمای ایران است بیشتر بر مبنای هجران و جفا شکل گرفته تا وصل و معاشقه. قرمز (فریدون جیرانی) هم نمونه رابطه عاشقانه ای میان زن و شوهر است که خوب پرورده شده و از لحاظ اصول دراماتیک هیچ کم و کسری ندارد ولی آن قدر جنون و عصبیت قاتی شخصیتها شده که در اواخر فیلم دیگر به زحمت میشود عشق را میان آن همه حس منفی تشخیص داد. باقی فیلمها نیز معمولا به نامزدها میپردازند- که البته نامزدی شان بیشتر راهی برای دور زدن ممیز است- و یا عشقهایی که بیرون از محیط خانه و میان دو غریبه اتفاق میافتند.
بیشتر بدانید : عاشقانه ترین فیلم های تاریخ سینما + تصاویر
انگار خانه ایرانی جای عاشقی کردن نیست و هنوز عشق میان زن و شوهرها (حتی زن و شوهرهای جوان) مد نشده است. دراین میان میتوان به چند فیلم ساز اشاره کرد که در آثارشان تصویری اصیل، ایرانی و «خانگی» از عشق ارائه داده اند. البته نسبت این فیلمها به کارنامه همین فیلم سازان نیز اندک است اما نگاه بکر و جست و جوگر آنان که بی توجه به کلیشههای بازار سینما، رابطه عاشقانه میان زوجهای جوان را تقدیس میکنند جای ستایش دارد.
علی حاتمی/ عشق در قاب خاتم
شاید عمر حاتمی قد نداد تا کارهای درخشان تر و بیشتری بسازد اما همین چند نمونه کارش مملو از عاشقانههای اصیل ایرانی است.
مادر: حمید جبلی همسر خجالتی و با حیایی است که هر بار با کلی ترس و لرز میآید دم در خانه مادر زنش تا زن جوانش را ببیند. محمد علی کشاورز هم با آن زبان تلخ و هیبت خفت تا میتواند بد و بیراه بار داماد بیچاره میکند و همین طوری برای سرگرمی مانع دیدار زن و شوهر میشود. این نما در فیلم «مادر» چند بار تکرار میشود و هر بار محمد ابراهیم (محمد علی کشاورز) سر میرسد و نمیگذارد جبلی با دل خوش همسر باردارش را ببیند و دو کلام اختلاط کنند. رفتار نجیبانه جبلی با آن گردن باریک تر از مو واقعا دل آدم را آب میکند.
هزار دستان: علی نصیریان را با آن عینک پنسی و سر تراشیده در نقش ابوالفتح یادتان هست؟ که در یک سکانس فراموش نشدنی یکی از بهترین فرازهای عاشقانه سینمای ایران را در لحظه خداحافظی با همسرش رقم زد. ابوالفتح که میداند فرصت زیادی برایش نمانده، رو به روی همسرش جیران (مینو ابریشمی) مینشیند و با آن لهجه شیرین و دلنشین آذری (با دوبله حیرت انگیز ناصر تهماسب) از آخرین وداع میگوید. ظرافت دیالوگهای حاتمی در این سکانس از این جا سرچشمه میگیرد که ابوالفتح و همسرش (به عادت مردمان شریف آن روزگار) با لحنی پوشیده و سرشار از استعارههای بکر و زیبا صحبت میکنند و حتی ابراز عشق شان هم با لطافتی پنهان و با واژههای اشاره وار و سربسته انجام میشود. همین نجابت کلام و رفتار آنهاست که مخاطب را به حسرت عشقهای سنتی آن روزگار وا میدارد.
داریوش مهرجویی/ فیلسوف ها عاشق می شوند
علی حاتمی عشق را نیز مثل همه چیزهای دیگر در چارچوب سنت و زندگی اصیل ایرانی میبیند و مهر جویی نگاهی روشنفکرانه دارد. در واقع عشق در دیدگاه حاتمی یک سنت اجتماعی و رفتار سادهای است که از طریق آموختن به نسلهای بعد منتقل میشود و نوعی ارزش خانوادگی است اما مهرجویی عشق را فرآیندی پیچیده و فلسفی میبیند.
لیلا: این فیلم در کارنامه مهرجویی فیلم خاصی است. چون او در این فیلم بیش از بقیه آثارش به پس زمینه سنتی انسان مدرن پرداخته و این کشمکش را به شیوه ای کاربردی به تصویر میکشد. علی مصفا یک شوهر ایده آل است که همسرش (لیلا حاتمی) را دوست دارد و به عنوان یک شوهر؛ رفتاری مسوولانه دارد. او و همسرش خانواده ای امروزی هستند که به ظاهر مدرن و روشنفکرانه زندگی میکنند اما وقتی که یک پدیده طبیعی (نازایی زن) پیش میآید افکار، تصمیمها و نگاهشان به زندگی کاملا سنتی میشود.
طهران، تهران: آخرین فیلم استاد هم بر پایه عشق و «تفاهم» چند زوج شکل میگیرد. زوج پیر با زوج جوان، فرقی نمیکند، مهم این است که عشق در فیلم مهرجویی «شادمانه در کنار هم زیستن» ترجمه میشود. «طهران، تهران» لحظههای کوچک عاشقانه ای دارد که به یاد میمانند و البته ساختار اصلی درام نیز در قالب رابطه ای عاشقانه و تفاهم آمیز جای میگیرد وگرنه اگر سقف خانه من و شما (خدای نکرده) روی سرمان خراب شود هیچ معلوم نیست که کار به دادگاه خانواده نکشد و هر کدام با عصبانیت دیگری را مقصر این «اتفاق» قلمداد نکنیم!
مهمان مامان: رابطه پارسا پیروز فر و نسرین مقانلو لحظههای شیرین و با مزه ای دارد؛ به خصوص دلواپسیهای پیروز فر وقتی که مقانلو دچار حمله میشود، حتی بعضی لحظههای ارتباط بین گلاب آدینه و حسن پور شیرازی خیلی ناب در آمده.
ابراهیم حاتمی کیا/ عشق در میدان مین
کارگردانی که جنگی سازی معروف است و در عاشقانه سازی از جنس جنگی آن هم تبحر دارد.
آژانس شیشه ای: چه کسی میتواند ادعا کند که عشق حاج کاظم و فاطمه را میشد از این لطیف تر به تصویر کشید؟ آن نمای درخشان «آژانس شیشه ای» که فاطمه پلاک حاج کاظم را برایش میفرستد با نیمی از سکانسهای عاشقانه دهه 70 برابری میکند. حاتمیکیا عشق زن و شوهر فیلمش را بیش از آن که با «بروز» نشان دهد با «حذف» به تصویر میکشد. غیبت فاطمه او را به شمایلی مثالی تبدیل میکند و حاج کاظم با ظریف ترین و پنهان ترین شیوه با همسرش از عشق میگوید.
از کرخه تا راین: او عشق میان قهرمان داستان و همسرش را به همین شیوه نشان داده بود. از طریق گفت و گو و حذف تصویر. سکانس گفت و گوی تلفنی علی دهکردی با همسرش اشک هر تماشاگری را در میآورد؛ وقتی غم غربت به غمهای او اضافه شده بود و با همسرش طوری حرف میزد که انگار معشوقی دست نیافتنی است که دیگر او را نخواهد دید.
به نام پدر: نجابت و حس خانوادگی در آن موج میزند اما تنش قصه چنان بالا گرفته که احساس زن و شوهر به یکدیگر را جز در لحظههایی گذرا نمیتوان دید. ضمنا این فیلم مثل فیلمهای قبلی حاتمیکیا لحظههای به یاد ماندنی و سکانسهای ویژه ندارد.
ارتفاع پست: با این که فرازهای حسی تاثیر گذاری دارد ولی بیشتر دورنمایی از سبک رفتار زن و شوهر ایرانی است که زن عشق را با احترام میآمیزد و مرد وظیفه خود میداند که همسرش را خوشبخت کند؛ حتی اگر به قیمت نابودیش تمام شود.
بیشتر بدانید : فیلم های عاشقانه دردناک که شما را از درون تکان می دهد + عکس (قسمت1)
بیشتر بدانید : مثلث های عشقی در فیلم های هالیوود!! (+عکس)
بیشتر بدانید : 5 فیلم عاشقانه غم انگیز با پایان دردناک (قسمت1)
بیشتر بدانید : 10 فیلم جنجالی که نباید با همسر یا نامزدتان تماشا کنید! (قسمت1)
تهیه و تدوین: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: هفته نامه همشهری
بازنشر اختصاصی سیمرغ